389
روح و ريحان ج3

رسالت صلى الله عليه و آله بود و مروّج احكام شرع ، اليق و احق است كه زيارت آن بزرگوار را زيارت جناب خامس آل عبا عليه السلام بلكه تمام ائمه طاهرين عليهم السلام و حضرت خاتم النبيّين صلى الله عليه و آله دانستن ، پس يك جهت مشابهت در زيارت ارتباط معنوى و اتّصال روحانى حضرت عبدالعظيم است با آن بزرگوار البته در ارواح مجرّده و انوار مقدّسه فصل و تفكيك بين ايشان نتوان قائل شدن پس همگى در عالم معنى متحدّند و با هم مرتبط ، و هر كس به اقوال و افعال و احوال ايشان چنگ زد و متابعت و همراهى نمود نيز در اين زمره داخل است .

وجه دوّم و سوّم دورى از وطن و شهادت است

وجه دوّم

دورى از وطن و بُعد از اهل و عيال است با ابتلاء در غربت و همين مطلب بيّنه اى است عظمى .
چنانچه حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد : « هر كس مرا در غربت و بُعد دار زيارت كند من او را در سه موقف زيارت مى كنم » ۱ .
چون جناب امام حسين عليه السلام از وطن مألوف و مولد مأنوس و جوار فيض آثار جدّ برزگوار خودش دور ماند و حضرت عبدالعظيم هم در اينگونه ابتلاءآت حالات شريفش شباهت به آن بزرگوار داشت لهذا زيارتش را مانند زيارت جدّش دانست و ثواب حضورش را معادل و مماثل حضور آن جناب قرار داد و چون وحدت و غربت جناب سيّد الشّهداء عليه السلام اشدّ و اصعب بود لهذا تشبيه به آن بزرگوار اقوى و اولى مى نمود .

1.روايت را مرحوم شيخ مفيد در مقنعه : ۴۷۹ باب ۲۸ از امام رضا عليه السلام نقل كرده است كه فرمود : « من زارنى على بعد دارى وشط مزارى اتيته يوم القيامة فى ثلاثة مواطن حتى اخلصه من أهوالها : إذا تطايرت الكتب يميناً وشمالاً وعند الصراط وعند الميزان » ، نيز بنگريد به : امالى شيخ صدوق : ۱۸۳ ح ۱۸۹ ، تهذيب الاحكام ۶/۸۵ ح ۱۶۹ ، الخصال : ۱۶۷ ح ۲۲۰ ، عيون اخبار الرضا عليه السلام ۲/۲۵۵ ح ۲ ، بحار الانوار ۱۰۲/۳۴ ح ۱۳ و۱۴ .


روح و ريحان ج3
388

در شرفياب شدن على بن عبيداللّه خدمت حضرت رضا عليه السلام

و در حين تحرير حديثى كه در « اصول كافى » ۱ است در باب كسانى كه از اهل رسالت صلى الله عليه و آله حق را كما هو حقّه شناختند و كسانى كه انكار حق كردند ، به نظر داعى است : در احوال على بن عبيداللّه بن على بن ابى طالب عليه السلام است كه : سليمان بن جعفر از وى تمنّا كرد به زيارت حضرت رضا عليه السلام مشرف شود . على بن عبيداللّه گفت : اجلال و هيبت آن بزرگوار مانع است مرا از شرفيابى خدمتش .
تا آنكه حضرت رضا عليه السلام به علّت خفيفه مبتلا شدند . مردم به عيادت آن بزرگوار مى رفتند ، سليمان بن جعفر به على بن عبيداللّه گفت : حال وقت زيارت آن بزرگوار است .
پس به عيادت حضرت رضا عليه السلام شرفياب شد و حضرت رضا عليه السلام كمال توقير و تجليل از وى نمود .
بعد از مدّتى على بن عبيداللّه مريض شد . آن بزرگوار به عيادت وى تشريف بردند . چون بيرون رفتند كنيز زوجه على بن عبيداللّه كه موسوم به امّ سلمه بود نقل كرد كه بعد از رفتن حضرت رضا عليه السلام ام سلمه خود را به همان موضعى كه حضرت رضا عليه السلام نشسته بود انداخت و بوسيد آن مكان را .
پس اين تفصيل را خدمت حضرت رضا عليه السلام نقل كردند ، فرمود به سليمان بن جعفر : « على بن عبيداللّه و زن او و اولاد او از اهل بهشتند ، و بدرستى كه اولاد على و فاطمه عليهماالسلاماگر حق اين امر كه خلافت و امامت است بدانند و اذعان نمايند مثل سايرين از مردمان نيستند » ، يعنى : مقامشان برتر است ، و عبارت امام عليه السلام اين است « انّ ولد علىّ وفاطمه ان عرفهم اللّه هذا الامر لم يكونوا كالناس » .
پس به طريق اولى ونهج اوفى حضرت عبدالعظيم كه ظاهراً و باطناً مطيع خانواده

1.روايت در رجال كشى نقل شده است . بنگريد به : رجال كشى : ۴۹۵ شماره ۴۸۵ ، بحار الانوار ۴۹/۲۲۲ ح ۱۵ ، مسند الامام الرضا عليه السلام ، عطاردى ۲/۴۴۴ ح ۳۸ .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 174930
صفحه از 427
پرینت  ارسال به