257
روح و ريحان ج3

و عقب به مقراضهاى آتشين جدا مى كردند ، و زنى را ديدم كه صورت و دست او را به آتش مى سوزانيدند و امعاء خودش را مى خورد ، و زنى را ديدم كه سرش مانند سر خوك و بدنش مانند بدن خر و بر وى هزار هزار قسم از عذاب ديده مى شد ، و زنى را ديدم به صورت سگ كه آتش از دُبُرش وارد مى شد و از دهانش بيرون مى آمد و ملائكه به گرزهايى از آتش بر سر و بدنش مى زدند .

در عذاب زنها و سؤال صديقه طاهره از رسول خدا صلى الله عليه و آله

۰.پس فاطمه زهرا عليهاالسلام عرض كرد : اى حبيب من و نور چشم من ! خبر بدهيد كه اعمال آن زنها در دار دنيا چه بوده است تا اينكه مستحق اين عذاب شدند ؟
فرمود : اى دختر من ! اما آن زنى كه به موى سرش آويخته بود در دنيا موى سرش را از مردها نمى پوشانيد .
اما آنكه بزبانش آويخته شوهرش را اذيت مى كرد .
اما آنكه به پستانهايش آويخته بود شوهرش را از بستر خود منع مى نمود .
اما آنكه به پاهايش آويخته بود از خانه اش بدون اذن شوهرش بيرون مى رفت .
اما آنكه گوشت بدنش را مى خورد بدنش را از براى مردم زينت مى نمود .
اما آنكه دستهايش به پاهايش بسته بود و مارها و عقربها بر وى مسلط بود از نجاست جامه وغير آن پرهيز نداشت ، و غسل جنابت و حيض و نظافت نداشت ، و به نمازها اهانت مى نمود .
اما آنكه كور و كر و لال بود از زنا مى زائيد و نسبت به شوهرش مى داد .
اما آنكه گوشت بدنش را به مقراضها مى چيدند خودش را به مردهاى ديگر عرضه مى داشت .
اما آنكه امعاء و روده هاى خودش را مى خورد و صورت و بدنش از آتش مى سوخت زنهايى براى مردها مى برد .


روح و ريحان ج3
256

قذر [ة] الوضوء قذرة الثياب وكانت لا تعتدّ ۱ من الجنابة والحيض ولا تنتظف فكانت تستهين ۲ بالصلاة ، وأمّا العمياء الصمّاء الخرساء فانها تلد من الزنا فتعلقه فى عنق زوجها ، وامّا الّتى تعرض لحمها بالمقاريض فانها كانت تعرض نفسها على الرجال ، واما التى كانت تحرق وجهها وبدنها وهى تأكل امعاءها فانها كانت قوّادة ، واما التى كانت رأسها رأس الخنزير وبدنها بدن الحمار كانت نواحة كذّابة ، واما التى كانت على صورة الكلب والنار تدخل فى دبرها وتخرج من فيها فانها كانت قنية مزّاحة حاسدة .
ثمّ قال عليه السلام : ويل لامرأة أغضبت زوجها [و] طوبى لامرأة رضى عنها زوجها .
اما الترجمة :
يعنى حضرت عبدالعظيم فرمودند كه حضرت جواد عليه السلام از آباء مكرمين خودش روايت كرده كه حضرت امير عليه السلام فرمودند : « با فاطمه زهرا عليهاالسلام بر رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد شديم ، يافتيم جناب ختمى مآب صلى الله عليه و آله گريه مى كند . عرض كردم : پدر و مادرم فداى شما باد يا رسول اللّه ! چه چيز شمار را گريانيد ؟
فرمود : يا على ! در شبى كه به معراج رفتم زنهاى چند از امت خود ديدم كه به عذاب سخت معذّب بودند و اكنون تفكر از حال ايشان كردم گريستم بواسطه آنچه را ديدم از عذابهاى ايشان ، از آن جمله زنى ديدم كه به موى سرش آويخته بود دماغش مى جوشيد ، و زنى را ديدم كه به پستانهاى خودش آويخته بود ، و زنى را ديدم گوشت بدن خودش را مى خورد و آتش از زيرش مشتعل بود ، و ديدم زنى را كه به زبانش آويخته بود و حميم جهنم به حلق وى مى ريختند ، و زنى را ديدم كه پاهاى او را به دستهايش بسته بودند و مارها و عقربها بر وى مسلط بودند ، و زنى ديدم كور و كر و لال در تابوتى از آتش دماغ سرش از منخر آن بيرون مى آمد وبدن وى از جذام و برص قطعه قطعه شده بود ، و زنى را ديدم به پاهايش آويخته بود در تنورى از آتش ، و ديدم زنى كه گوشت بدنش را از جلو

1.در عيون : لا تغتسل .

2.در چاپ سنگى : تشهين .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 175299
صفحه از 427
پرینت  ارسال به