15
روح و ريحان ج3

تقرّب مى جوئيم و از كوريها ما را تو بينا مى كنى و از نور تو تاريكيها روشن مى شود و ما هميشه در ذيل و ظل جلال و عظمت تو ايستاده ايم و تا آنچه از درياى معرفت تو بر مى آيد بگيريم و منتفع گرديم .
و اين حديث شريف تمام شد .

در اسرار نماز است به نحو اجمال

چون عمود دين و سيد اعمال و رأس عبادات و معنى ذكر و خضوع خاص نماز است ، و در اين خبر هم مقدّم بر فرايض مذكور شده است لهذا بنحو اجمال اسرارى از براى نمازگزاران با اخلاص در ذيل هر ركنى از اركان و هر فعلى از افعال آن اظهار نمائيم اقرب به صواب و سداد است :
بدان كه نمازگزار بايد ابتداءً اقبال قلبى و توجه باطنى به سوى خداوند داشته باشد و اهتمام به اين صفت مهمه امر لازم و غفلت از آن خسارت عظمى دارد ، و از دوام اقبال تعظيم حضور پروردگار و خوف و رجاء و حياء از معاصى كه كرده است ظاهر مى گردد .
و بايد بداند كه در نماز به جناب قدس و حضرت مقدس كبريائى حاضر است .
و در روايت است : « تا بنده به حضور آقايش بايستد بايد فكرش براى غير و خيالات رديه نباشد والاّ مستحقّ خذلان و مستوجب حرمان است » ، پس امرى كه صارف از حضور قلب است بايد از خود دور نمايد البته .
و شهيد ثانى عليه الرحمه در رساله « اسرار الصلاة » ۱ فرموده است : مردى در خانه اش درختى داشت نماز مى كرد ، در حين نماز كردن مرغى را ديد كه پرش به شاخه آن درخت

1.آنچه در اسرار الصلاة شهيد ثانى ( رسائل الشهيد الثانى : ۱۱۲ ) يافت شد مثالى است در همين مورد ولى غير از نقل مؤلف ، عبارت شهيد چنين است : ومثاله رجل تحت شجرة أراد أن يصفو له فكره فكانت اصوات العصافير تشوش عليه فلم يزل يطيرها بخشبة هى فى يده ويعود الى فكره ، فيعود العصافير فيعود الى التنفير بالخشبة ، فقيل له : إن أردت الخلاص فاقلع الشجرة .


روح و ريحان ج3
14

ارجاع دارد بلكه حق هم و مقصودش بوده باشد .
و مى توان گفت : فقره « واقع۱بين اليأس والطمع » اشاره به مقام در صلاة بوده باشد ، و فقره « بذل فى اللّه المهجة » اشاره به ركوع در صلاة بوده باشد چنانكه از عبارت « تنكّب » كه آن انحناء در ركوع است به مانند قوس متمائل و ظاهر است ، و « ارتغام » اشاره به سجود است .
و مؤيد مراد قول حضرت صادق عليه السلام است در كتاب « مصباح الشريعة » ۲ كه ساجد بايد در بين سجده از ما سوى اللّه بالكلّيه انقطاعى خاص داشته باشد و از خود به نحوى متوارى شود كه احدى را جز خداوند نبيند .
و مراد از « رفد » و « وفد » آن ورود بر حق است در حالت تشهد و طلب انعام از خداوند سبحان است كه : « من كان للّه كان اللّه معه » .
« فاذا أتى بذلك كانت هى الصلاة . . .۳تنهى عن الفحشاء والمنكر »۴ يعنى : اگر اين قسم نماز كرد آن وقت آن نماز او را از فحشاء و منكر نهى مى كند .
پس منصور دوانيقى گفت : يا ابا عبداللّه ! لا يزال ۵ من بحرك نغترف ۶ واليك نزدلف ، تبصر من العمى وتجلو بنورك الطخياء ۷ ، فنحن نعوم ۸ فى سبحات قدسك وطامى ۹ بحرك .
يعنى : ما هميشه بر درياى علم تو چنگ مى زنيم و جرعه اى مى چشيم و به سوى تو

1.در اصل حديث « واقف » گذشت .

2.مصباح الشريعة : ۹۱ ـ ۹۲ .

3.در مصدر بجاى نقطه سه نقطه ، چنين مندرج است : « التى بها أمر ، وعنها أخبر ، وانها هى الصلاة التى » .

4.تتمه حديث سابق كه مؤلف به شرح آن پرداخته بود .

5.در مستدرك : لا نزال .

6.در چاپ سنگى : يحرك نعترف .

7.در چاپ سنگى : يجلو بنورك الطخيا .

8.در چاپ سنگى : نقوم .

9.در چاپ سنگى : طافى .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 174940
صفحه از 427
پرینت  ارسال به