121
روح و ريحان ج3

وى گفت : براى آن است باز ستمگر است و گنجشك ناتوان .
و ديگر پادشاه نگاهدار زينهار است و برپادارنده ، و نزديكترين ايشان به خداوند آن كس است آنچه به وى سپرده اند درست باز دهد ، و بر اين زينهار زيان و ستم روا ندارد .
و دانشمندان فرموده اند : شير درنده بهتر از فرمانده ستم كننده است ، و هر آن كه بر بستگان خود ستم كرد دشمنان خود را يارى نمود . و داد خواهى پاره اى از روز بهتر از پرستش هفتاد سال است .
و مرد بينائى خوش فرمود : اگر دانم در روزگار خداوند يك خواندن مرا بشنود آنرا بر پادشاه جهان كنم تا بهره آن به همه بندگان رسد ، و ديگر آنان كه سر رشته كارها به دست ايشان است و از نزديكان دربار به شمار آيند نشايد از سخنان چاپلوسى و خوش آمد پادشاه را گويند ، و به دروغ گوئى زبان بگشايند و فريفته اش كنند تا اندك اندك آبادانى كشور از ستم ايشان ويران شود .
پس سخن راست و درست نكوهش و سرزنش ندارد ، و پادشاه را از سخن راست شادمانى افزايد ، و بر دل وى جاى گيرد ، آن گاه پندارهاى آشفته و كردارهاى درهم رفته را فراهم آورد ، و اگر نه اين گروه دشمنان شاهند نه نيك خواهان همراه ، چنانكه زمين مرده از دانه هاى باران زنده شود آنها هم بايد دلهاى افسرده و تنهاى پژمرده را زندگانى دهند و به سايه آسايش پادشاه آوردند و سرهاى سركشان را به سنگ خارى بكوبند ، دشمن از خانه شاه بيرون كنند و دوست از برايش افزون ، در خانه تاريك چراغ افروزند نه آنكه خرمن زندگانى بندگان خدا را بسوزند ، دودمان چندين ساله را از بيدادى بباد ندهند و براى خواستن و گذاردن سيم و زرى كشورى را ويران نخواهند .
و اين بنده گستاخ مى گويد : نزديكان دربار شاهنشاه دادخواه به مانند اندام تن اند چنانكه كسى زيان و بدى هيچ يك از اندام خود را نمى خواهد پادشاه نيز چنين است ، پس چرا همگى زيانى و ويرانى اين تن را خواهانند .


روح و ريحان ج3
120

در اينكه بندگان خدا به مثابه گوسفندانند و ايشان را دو شبان و پاسبان لازم است

پس مى گويم : اين گوسفندان را دو شبان است و اين گلّه پريشان را دو پاسبان ، يكى كار نماى امروز است و ديگرى كارپرداز فردا ، هر دو را خدا براى نگاهبانى فرستاده تا دندان تيز شده دشمن به هيچ يك از ايشان گزندى نرساند ، يكى توانائيش از دانائيست و ديگرى را دست وبازوى توانائى ، اين دو تن بايد بخوانند و دمى نياسايند و از ياد اين بيچارگان بى سامان بيرون نروند كه گرگان گرسنه شكارى جز اينان ندارند و خود مى دانى اين گوسفندان از آن دو تن نيست همانا چند روزى در چراگاه اين جهان به ايشان سپرده شده است ، اگر اين دو تن به چند همگام از چاشت و شام كنار جويند ، و دشمنان از راست و چپ آنها دست يابند و آنها را نابود نمايند .
پس در روز بازخواست پاسخ خداوند دادخواه را چه گويند ؟ و به چه زبان بهانه آورند ؟

در روى سخن با پادشاه جهان است

پس پادشاه بايد از ياد بندگان خدا نرود و در نهادش انديشه داد باشد كه رونق و زندگانى جهانيان از آن است ، و پادشاه دادگر از باران ريزان بهتر است ، و آن كه ستمگر است ستم بر وى بماند و بر ستمديده آنچه ديده است بگذرد .

پنداشت ستمگر كه ستم با ما كرددر گردن او بماند و بر ما بگذشت
و هر آنكه با زيردستان ستم كند دشمنان را خوشدل دارد ، و ديگر هر آن كه ستمكار است كارش تباه و روزگارش كوتاه .
آورده اند : انوشيروان پرسيد : چرا روزگارِ باز از گنجشك كوتاه تر است ؟ هم پشت ۱

1.هم پشت : وزير را گويند . ( حاشيه مؤلف رحمه الله ) .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 174891
صفحه از 427
پرینت  ارسال به