335
روح و ريحان ج1

پس گفتم : حَدَّثنى أبى عَنْ آبائِهِ عَن على عليه‏السلام ، عَنْ رَسُول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : « إن كانَ ملِكاً مِنَ المُلُوكِ فِى الأرضِ كانَ بَقِىَ مِنْ عُمرِهِ ثلاثَ سِنينَ فَوَصَلَ رَحِمَهُ فَجَعَلَها ثَلاثينَ سَنةً » . يعنى : حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود : هر پادشاهى از پادشاهان زمين سه سال از عمرش باقى بود چون صله رحم كرد خداوند سى سال به وى مرحمت فرمود .
پس ما را منصور اكرام كرد و گفت : مراد من همين حديث بود . و بنى هاشم را روانه مدينه نمود » ۱ .

تحسين:[در احوال امامزاده حسن]

در ضمن احوال حسن بن زيد خوب است آنچه از حال امامزاده حسن كه نزديك طهران مزور است و مدفون بنويسم :
بدان امامزاده حسن كه مرقد شريفش در طرف دست راست وجهت غربى دارالخلافه باهره واقع است و اهل اين بلد سالهاست بدين مزار توجّه دارند و بقعه عاليه نيز دارد ، البته دانستى حسن مثنى فرزند امام حسن مجتبى عليه‏السلام نيست ، از آنكه حسن مثنى داماد حضرت سيّد الشهداء در مدينه نبويّه على مُشرِّفها السلام رحلت فرمود ، و در بقيع مدفون گرديد ، و از عمرش سى و پنج سال گذشت ، و فاطمه بنت الحسين عليه‏السلامبعد از اين كه يك سال بر قبر وى خيمه زد و گريست و نداء هاتف آسمانى شنيد ، شوهر ديگر اختيار فرمود ، ومحمّد ديباج از وى متولد گرديد .
پس به طريق تحقيق اين امامزاده حسن ، حسن مثنى نيست و هر كس به اين عقيده برود به كتاب مجعول مجهولى از انساب تمسّك جسته است و اعتمادى بر آن نتوان كرد ،

1.مقاتل الطالبيين : ۲۳۳ تمامى جريان را نقل كرده ، نيز الفرج بعد الشدة ۱/۷۰ ، بحارالانوار ۴۷/۲۱۱ .


روح و ريحان ج1
334

گفتم : خراج هر مملكت از آن اميرالمؤمنين است .
گفت : آيا مى‏دانيد از براى چه شما را خواسته‏ام ؟
گفتم : براى چيست ؟
گفت : براى آنكه خانه‏هاى شما را خراب كنم و دلهاى شما را بترسانم و نخلهاى شما را قطع نمايم و شما را بدين حال با كمال ابتذال نگاهدارم تا اهل حجاز و عراق مايل به شما نشوند و با شما مراوده ننمايند كه مورث فساد است .
پس گفتم : يا اميرالمؤمنين ! سليمان عليه‏السلام بر عطاهاى خداوندى شاكر بود ، و ايّوب عليه‏السلامبر بلاى آسمانى صابر ، و يوسف صديق عليه‏السلام با آنكه مظلوم شد از برادران گذشت ، و تو از اين نسل مى‏باشى ، شايسته آن است بدانها تأسّى جوئى .
پس منصور از اين عبارات خرسند گرديد و خندان شد و گفت : اين سخنان را اعاده نما ، چون اعاده كردم گفت : مِثْلُكَ فَليَكُنْ زَعِيْمَ الْقَوْمِ . يعنى : مانند تو كسى بايد بزرگ قوم باشد ، از شما طالبيّين گذشتم .
امّا حديثى كه در زمان گذشته از پدرانت نقل نمودى اكنون بيان كن .
پس گفتم : حَدَّثنى أبى عَنْ آبائِهِ عَنْ على عليه‏السلام ، عن رسولِ اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : « صِلَةُ الرِّحِمِ تَعْمُرُ الدِّيارَ وَتُطيلُ الأعمارَ وَإن كانُوا كُفّاراً » . يعنى : پدرم از پدرانش از حضرت اميرمؤمنان از حضرت رسول سلام اللّه‏ عليهم أجمعين روايت كرده : صله رحم شهرها را آباد مى‏كند و عمرها را دراز مى‏نمايد اگر چه كفّار باشند .
منصور گفت : مراد من حديث ديگر بود .
پس گفتم : حدَّثنى أبى عن آبائِهِ عَنْ على عليه‏السلام ، عَنْ رَسُولِ اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : « الأرْحامُ مُعَلَّقَةٌ بِالعَرْشِ تُنادى : صِلْ مَنْ وَصَلَنى وَاقطَعْ مَنْ قَطَعَنى » . به حذف اسناد يعنى : رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهفرمود : رحم به عرش خدا آويخته است و خدا را مى‏خواند كه : اى خداى من ! پيوند كن هر آنكس مرا پيوند نمايد و قطع كن هرآنكه از من قطع نمايد و گُسسته شود .
منصور گفت : مرادم حديث ديگر است .

  • نام منبع :
    روح و ريحان ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    حسيني اشكوري، سيد صادق
    تعداد جلد :
    5
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 152716
صفحه از 433
پرینت  ارسال به