هلاك شده ايد و ما نجات يافته ايم ؟
زنديق كه باز پاسخى نداشت ، سخن را به جاى ديگر كشيد و گفت : خدا رحمتت كند! به من بگو كه او (خدا ) چگونه است و كجاست ؟
۰.امام عليه السلام :واى بر تو ! راه را اشتباه رفتى. او «كجا» را به وجود آورد؛ او بود و «مكانى» نبود . نيز او «چگونگى» را ايجاد كرد؛ او بود و «چگونگى» وجود نداشت. خداوند با كيفيت و مكان ، شناخته نمى شود و با حواس ، قابل درك نيست، و او را با هيچ چيز نمى توان مقايسه نمود .
زنديق : بنابراين او چيزى نيست؛ چون با هيچ يك از حواس ، قابل درك نيست .
۰.امام عليه السلام :واى بر تو! چون حواس نمى توانند او را ادراك كند ، تو منكِر او مى شوى ؟ ما درست بر عكس ، به دليل اين كه حواس ما از ادارك او ناتوان اند ، يقين مى كنيم كه او پروردگار ماست و شباهتى با ساير موجودات ندارد !
زنديق : پس به من بگو كه او كِى به وجود آمده است ؟
۰.امام عليه السلام :تو به من بگو كه كِى نبوده تا به تو بگويم كه كِى وجود يافته است ؟
زنديق : به چه دليل مى گويى كه هست ؟
۰.امام عليه السلام :به دليل اين كه وقتى من به خويش مى نگرم ، مى بينم كه