نگاهي به «مقتل الحسين(ع) به روايت شيخ صدوق» - صفحه 278

تاريخ نگار غيرشيعى، يعنى مورخ بزرگ اسلام، ابوجعفر طبرى نقل شده و به دست ما رسيده است ـ روايتِ ديگرى ندارد؟
2. آيا گزارش مدوّنِ فاجعه كربلا از طريق دانشوران شيعه، منحصر به دو كتاب المَلهوف از سيد ابن طاووس (م 664ق) و مُثيرالاحزان از «ابن نماى حلّى» (م645ق) است كه پس از گذشت شش سده از تاريخ عاشورا آن را نقل كرده اند؟ ۱
3. اگر كسى بخواهد وقايع و حوادث عاشورا را به نقل از دانشوران شيعى پى گيرد، بايد آن را در آثارى چون ارشادِ شيخ مفيد يا مناقبِ ابن شهرآشوب و روضة الواعظينِ فتّال نيشابورى جست جو كند؟ درحالى كه قسمتِ مقتل از كتاب الإرشاد به صورت مختصر بيان شده و تنها مستند به اقوال كلبى و مداينى است و اقوال آن دو، با اين كه يكى غير شيعه است، از هم تفكيك نشده است، ۲ و دو مقتل ديگر (مقتل مناقب و روضة الواعظين) افزون بر اين كه هر دو مربوط به قرن ششم و متأخر از حادثه عاشورا هستند، بسيار آشفته، مختصر و غير مستند هستند.
4. آيا در عصر تدوين اصول و ميراث شيعى، مقتل امام حسين(ع) به صورت مأثور و منقول از امامان معصوم(ع)، توسط محدثان و راويان متقدّم و راستين شيعه تدوين نشده بود؟
5. و اينك قرائت يا قرائت هاى متداول و مرسوم از عاشورا، با قرائت هاى نخستين و مأثور آن، چه تفاوت يا تفاوت هايى ـ بلكه چه تعارض هايى ـ دارد؟
مقتلى را كه شيخ صدوق روايت مى كند، بى گمان مى تواند به پرسش هاى مطرح شده و حتى به ده ها پرسش ديگر درباره زندگانى و مقتل امام حسين(ع) پاسخ گويد.

اشارتى به جايگاه شيخ صدوق و آثارش

در جلالت قدر ابو جعفر محمّد بن علىّ بن الحسين بن موسى بن بابويه قمى، مشهور به شيخ صدوق و ابن بابويه (م381ق) همين بس كه شيخ الطائفه او را با واژگانى چون «فقيه» و «عمادالدين»

1.سيّد ابن طاووس، شاگردِ ابن نماى حلّى بوده و هر دو در قرن هفتم هجرى مى زيسته اند.

2.لؤلؤ و مرجان، ص ۱۷۸.

صفحه از 281