چهار. سليمان بن مهران اَعمش (61ـ 148 ق)
اعمش، علّامه اسلام، ۱ محدّث کوفه در زمان خود و از قاريان برجسته قرآن است. ۲ پدر وي از موالي بني کاهل از بني اسد ۳ و اصالتاً از «دباوند» (دنباوند، دماوند)، ۴ ناحيهاي ميان ري و طبرستان بود. ۵ سليمان در همان سالي به دنيا آمد که امام حسين عليه السلام در کربلا به شهادت رسيد، ۶ در حاليکه به نقلي پدرش در جنگ با امام حسين عليه السلام شرکت داشت. ۷ طبق اين نقل، سليمان در کوفه به دنيا آمده است؛ امّا برخي گفتهاند که سليمان در روستاي مادري خود در نواحي طبرستان به دنيا آمد و از کودکي يا زمان حمل، به کوفه آورده شد. ۸
اعمش از آغاز جواني به تحصيل علم پرداخت و دانشآموزي را با فراگيري قرآن و حديث از نسل نخست تابعيان کوفه آغاز کرد و به جهت ضعف بينايي، به «اَعمش» شهرت يافت. قرآن را در نقلي، بر يحيى بن وثاب (قاري عراق) و در نقلي ديگر، بر ابو العاليه رياحي خوانده است. حمزه زيات و زائدة بن قدامه، نزد وي قرائت کردند و کسايي، قرآن را نزد زائده با قرائت اعمش ميخواند. ۹ علم اعمش نسبت به قرآن، به اندازهاي بود که او را «مصحف» ميخواندند. ۱۰
اعمش به اعتراف همگان، متمايل به تشيع و از دوستداران اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله است. ۱۱ وي نزد شيعيان نيز مورد اعتماد و وثاقت است. شيخ طوسي، نام وي را در زمره اصحاب امام صادق عليه السلام آورده است ۱۲ و مرحوم خويي، او را با توجّه به برخي روايات، از متّفقات اهل سنّت و شيعه ميداند. ۱۳ البته چنانچه گفته شد، تشيع در اين موارد، به معناي اعتقاد به امامت و پيروي از اهل بيت عليهم السلام نيست. علي بن مديني آورده است که اعمش نزديک به هزار و سيصد روايتْ نقل کرده است. ۱۴
اعمش در عهد خود، به عنوان يکي از فقيهان بنام در بلاد اسلامي شناخته ميشده و ابن ابي ليلي (فقيه کوفه)، او را به عنوان «بزرگ فقيهان» به والي عيسي بن موسي، معرّفي نموده است. وي را به عنوان فقيه آگاه به فرائض ۱۵ (يعني مباحث عبادي فقه) ميشناختند. بنا بر اين، پس از درگذشت ابراهيم نخعي، هنگامي که مسئله جانشيني او به عنوان مرجع پرسشهاي فقهي کوفه مطرح بود، کوفيان در انتخاب ميان اعمش و همدرس او حمّاد بن ابي سليمان ـ که فقيهي صاحب رأي بود ـ ، بر آن شدند تا فرائض را نزد اعمش، و حلال و حرام (يعني مباحث حقوقي) را نزد حمّاد بجويند. ۱۶ اعمش در فقه نيز سخت به تعاليم بومي کوفه، پايبند بوده است. به تعبير عجلي، وي خود، بر مذهب ابن مسعود بود و کوفيان بر مذهب او بودهاند. ۱۷
1.تذکرة الحفّاظ، ج۱، ص۱۵۴.
2.تاريخ بغداد، ج۹، ص۷.
3.معرفة الثقات، ج۱، ص۴۳۲.
4.الثقات، ابن حبّان، ص۱۷۹؛ تهذيب الکمال، ج۱۲، ص۷۶؛ تذکرة الحفّاظ، ج۱، ص۱۵۴.
5.معجم البلدان، ج۲، ص۴۳۶ و ۴۶۲و ۴۷۵.
6.الثقات، ابن حبّان، ص۱۷۹.
7.الطبقات الکبري، ج۶، ص۳۴۲.
8.تهذيب الکمال، ج۱۲، ص۷۶؛ سير أعلام النبلاء، ج۶، ص۲۲۷.
9.سير أعلام النبلاء، ج۶، ص۲۲۸.
10.تهذيب الکمال، ج۱۲، ص۸۶ ـ ۸۷ .
11.معرفة الثقات، ج۱، ص۴۳۴؛ تاريخ بغداد، ج۹، ص۷؛ تهذيب الکمال، ج۱۲، ص۸۷؛ تهذيب التهذيب، ج۴، ص۱۹۶.
12.رجال الطوسي، ش۲۸۳۴.
13.معجم رجال الحديث، ج۹، ص۲۹۵.
14.سير أعلام النبلاء، ج۶، ص۲۲۸.
15.معرفة الثقات، ج۱، ص۴۲۶.
16.الطبقات الکبري، ج۶، ص۳۳۲ ـ ۳۳۳؛ تهذيب التهذيب، ج۴، ص۱۹۵.
17.دايرة المعارف بزرگ اسلامي، ج۹، ص۴۰۵.