انسجامِ درونْ ساختارى
تكرار دو عبارتى كه پيش از اين بررسى شد ، انسجامِ درونْ ساختارى «زيارت جامعه» را نشان مى دهد . آنچه در اين عبارات مشاهده مى شود ، رابطه مقدّمه اى هر عبارت براى عبارت بعدى است ، به گونه اى كه سِرّ وجوب پيروى از معصوم ، به عبارت پيشين ، باز مى گردد . به ديگر سخن ، «نور» و «برهان» الهى در نزد امام است و او ، چراغ هدايتى است كه با منطق و استدلالِ قطعى ، راه توحيد را مى نمايانَد . بنا بر اين ، شايستگىِ رهبرى دينى و سياسى جامعه توحيدى را داراست و خداوند ، بر همين اساس ، امرِ حكومتِ خويش را به او سپرده است . امام ، خليفه خداوند و نماينده اوست و دنيا را براى بندگانش ، آن چنان سامان مى دهد كه خشنودى حق ، در آن است و با فراهم آوردن دين و دنيا ، دنيايى سراسر زيبا مى سازد . اصرار براى مديريتِ دينى و سياسى اهل بيت عليهم السلام ، اصرار براى ساختن دنيايى زيبا در پرتو دين است .
اكنون كه رابطه «امر خدا» با «نور» و «برهان» آشكار شد ، رابطه عبارت هاى پسين با اين عبارات نيز تبيين مى شود . كوتاه سخن اين كه ، امام ، نماينده حق تعالى است و هر گونه رفتارى با نماينده خدا ، رفتار با اوست . آن كه به جانشين خدا عشق بورزد ، عاشق اوست ، و آن كه با او در آميزد ، كينه و بغضِ خدا را در سينه پرورانده است . آنچه در عبارت هاى بعدى مى آيد ، چگونگى رابطه مردم با نمايندگانِ خداوند را بازگو مى كند .
پيروى عاشقانه
در عبارت «مَنْ والاكُم فَقَد والَى اللّه ...» ، «وَلاء» ، وقتى است كه ميان دو چيز ، هيچ فاصله اى غير از خودشان نباشد ۱ و به ديگر سخن ، دو چيز ، كاملاً به هم پيوسته