آرى ! با ابزارهاى علمى، شايد بتوان عظمت اين جهان را يافت ؛ امّا هرگز نمى توان حقيقتِ آن را دريافت. معرفت شهودى امام است كه حقيقتِ اين جهان را مى يابد و بدين سان ، به عظمت ملكوت ، پى مى بَرد. قدرتِ آشكار الهى را مى بيند و از طريق آن ، سلطنت پنهانى خدا را درك مى كند و از وجود نعمت هاى اين جهانى، شوق نعمت هاى پايدارِ جهانِ آخرت ، در وجودش متبلور مى شود. به راستى اگر امام نبود ، چه كسى ياراى شناخت خدا را داشت؟ و كدامين انسان ، مى توانست شيرينىِ معرفت حق را به حق شناسان بچشانَد؟ در روايتى آمده كه پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود:
يا علي! مَا عَرَفَ اللّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَيرِي وَ غَيرُكَ .۱اى على ! خدا را آن گونه كه شايسته است ، هيچ كس ، جز من و تو نشناخت .
پيامبر صلى الله عليه و آله ، در ادامه همين روايت ، به على عليه السلام فرموده است : «تو را هم جز من و خدا ، هيچ كس نشناخته است» .
بنا بر اين ، خداشناسى، پيامبرشناسى و امام شناسى، معرفت شهودى مى خواهد و چنين شناختى ، فراتر از شناختِ عقلى و علمى است.
نقش «توفيق» در معرفت شهودى
معرفت شهودى و دريافت حقايق هستى ، آن گونه كه هست، نيازمند توفيق الهى است، و اين توفيق ، براى كسانى ميسّر مى شود كه در اين راه ، دشوارى ها را تحمّل كنند و باطن خويش را از آلودگى ها ، پاك سازند و از او ، مدد جويند.
روايت شده كه امير مؤمنان على عليه السلام ، به يارِ نيكوى خويش ، نوف بِكالى ، دعايى را آموخت تا بتواند دنيا را از نگاه اولياى خدا ببيند. در اين دعا مى خوانيم:
أسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي ظَهَرْتَ بِهِ لِخَاصَّةِ أولِيائِكَ ، فَوَحَّدوكَ وَ عَرَفوكَ ، فَعَبَدوكَ بِحَقِيقَتِكَ أن تُعَرِّفَنِي نَفسَكَ لِأقِرَّ لَكَ بِرُبوبِيَّتِكَ عَلى حَقِيقَةِ الإيمانِ بِكَ ، وَ لا تَجعَلَني يا إلهي ! مِمَّن يَعبُدُ الإسمَ دُونَ المَعنى ، وَ ألحِظْنِي بِلَحظَةٍ مِنْ لَحَظاتِكَ تُنَوِّرُ بِها