383
تفسير قرآن ناطق

قَلْبِي بِمَعْرِفَتِكَ خَاصَّةً وَ مَعرِفَةِ أولِيائِكَ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَى ءٍ قَدِيرٌ . 1 [خدايا ! ] به آن نامى كه با آن بر دوستان ويژه ات آشكار شدى و در نتيجه ، به يگانگى تو پى بردند و تو را شناختند و سپس ، تو را چنان كه سِزَد ، پرستش كردند ، از تو مى خواهم كه خودت را به من بشناسانى تا به ربوبيّت تو ، از روى ايمانى حقيقى ، اعتراف كنم . الهى ! مرا از آنانى قرار مده كه نام بى معنا را مى پرستند . گوشه چشمى به من كن تا بدان سبب ، دلم را به شناخت خودت و شناخت دوستانت ، روشن گردانى . همانا تو بر هر كارى ، توانايى .
اين دعا ، بيانگر مهم ترين درخواست انسانِ موحّد از خداست. آنان كه خدا را به يكتايى باور دارند ، از او مى خواهند كه براى ايشان نيز مانند دوستان ويژه اش، جلوه كند و به مرتبه اى دست يازند كه حقيقت ايمان ، در جانشان بنشيند و با همه وجود ، به پروردگارى او اعتراف كنند و تنها به پرستش لفظى نپردازند ؛ بلكه معناى واقعى مفاهيمى مانند «اللّه أكبر» ، «الحمد للّه » و «سبحان اللّه » را با جان خويش دريابند. در اين مرتبه است كه انسان ، مى تواند جلال خدا را بزرگ بدارد و منزلت حق را در يابد و بزرگوارى او را بستايد.
يكى از حكمت هاى عبادت ، آشنايى شهودى با خداوند است و چنانچه امور عبادى ، آن چنان كه خدا مى خواهد ، به جاى آورده شود ، توفيقات فراوانى در پى خواهد داشت .
بنا بر اين ، اگر امير مؤمنان على عليه السلام فرموده: «ما للّهِِ آيَةٌ أكبَرُ مِنّي ؛ 2 هيچ نشانه اى بزرگ تر از من ، براى خدا نيست» ؛ يعنى امام عليه السلام به معرفتى رسيده است كه مى تواند بيانگر، نمايشگر، مُظهِر و مَظهر عظمت، شرافت و كرامت حضرت حق باشد و هر امامى ، در دوران امامتش ، بزرگ ترين نشانه خداوند است .

1.بحار الأنوار ، ج ۹۴ ، ص ۹۶؛ دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام ، ج ۹ ، ص ۲۸۵ .

2.بصائر الدرجات ، ص ۷۷ ، ح ۳ .


تفسير قرآن ناطق
382

آرى ! با ابزارهاى علمى، شايد بتوان عظمت اين جهان را يافت ؛ امّا هرگز نمى توان حقيقتِ آن را دريافت. معرفت شهودى امام است كه حقيقتِ اين جهان را مى يابد و بدين سان ، به عظمت ملكوت ، پى مى بَرد. قدرتِ آشكار الهى را مى بيند و از طريق آن ، سلطنت پنهانى خدا را درك مى كند و از وجود نعمت هاى اين جهانى، شوق نعمت هاى پايدارِ جهانِ آخرت ، در وجودش متبلور مى شود. به راستى اگر امام نبود ، چه كسى ياراى شناخت خدا را داشت؟ و كدامين انسان ، مى توانست شيرينىِ معرفت حق را به حق شناسان بچشانَد؟ در روايتى آمده كه پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود:
يا علي! مَا عَرَفَ اللّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَيرِي وَ غَيرُكَ .۱اى على ! خدا را آن گونه كه شايسته است ، هيچ كس ، جز من و تو نشناخت .
پيامبر صلى الله عليه و آله ، در ادامه همين روايت ، به على عليه السلام فرموده است : «تو را هم جز من و خدا ، هيچ كس نشناخته است» .
بنا بر اين ، خداشناسى، پيامبرشناسى و امام شناسى، معرفت شهودى مى خواهد و چنين شناختى ، فراتر از شناختِ عقلى و علمى است.

نقش «توفيق» در معرفت شهودى

معرفت شهودى و دريافت حقايق هستى ، آن گونه كه هست، نيازمند توفيق الهى است، و اين توفيق ، براى كسانى ميسّر مى شود كه در اين راه ، دشوارى ها را تحمّل كنند و باطن خويش را از آلودگى ها ، پاك سازند و از او ، مدد جويند.
روايت شده كه امير مؤمنان على عليه السلام ، به يارِ نيكوى خويش ، نوف بِكالى ، دعايى را آموخت تا بتواند دنيا را از نگاه اولياى خدا ببيند. در اين دعا مى خوانيم:
أسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي ظَهَرْتَ بِهِ لِخَاصَّةِ أولِيائِكَ ، فَوَحَّدوكَ وَ عَرَفوكَ ، فَعَبَدوكَ بِحَقِيقَتِكَ أن تُعَرِّفَنِي نَفسَكَ لِأقِرَّ لَكَ بِرُبوبِيَّتِكَ عَلى حَقِيقَةِ الإيمانِ بِكَ ، وَ لا تَجعَلَني يا إلهي ! مِمَّن يَعبُدُ الإسمَ دُونَ المَعنى ، وَ ألحِظْنِي بِلَحظَةٍ مِنْ لَحَظاتِكَ تُنَوِّرُ بِها

1.المناقب ، ابن شهرآشوب ، ج ۳ ، ص ۲۶۷ ؛ بحار الأنوار ، ج ۳۹ ، ص ۸۴ .

  • نام منبع :
    تفسير قرآن ناطق
    المساعدون :
    غلامعلي، احمد
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1429 ق/1387 ش
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 107481
الصفحه من 684
طباعه  ارسل الي