اساس ، در بازگردانِ فارسى آن ، از واژه هاى «عُصاره» و «خلاصه» و «گُزيده» ، بهره مى جويند . براى نمونه ، در ترجمه آيه «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْاءِنسَـنَ مِن سُلَــلَةٍ مِّن طِينٍ»۱ مى گوييم : «و ما انسان را از عُصاره گِل آفريديم» .
برخى سُلاله را به معناى «نسل» مى دانند و اين مفهوم ، با معناى اصلى سُلاله ، تناسب دارد ؛ زيرا نسل ، فرزندانى هستند كه از پدران به جاى مانده اند و به ديگر سخن ، عصاره پدران خويش اند .
چكيده و خلاصه هر شى ء را «صَفْوة» مى گويند و از همين رو ، واژه هاى «صفوة» و «سُلالة» ، به گونه اى با يكديگر مترادف اند .
خلاصه پيامبران عليهم السلام
در توصيف امامان به عُصاره رسولان و پيامبران ، دو پرسش وجود دارد : نخست آن كه : چگونه امامان ، عصاره و چكيده پيامبران هستند ؟ و ديگر آن كه حكمت كاربرد دو واژه نبى و مُرسَل چيست ؟
در پاسخ نخستين سؤال ، مى گوييم : امام ، عُصاره تمامى خصوصيات جسمى پيامبران ، نظير : طهارت ، پاكى و استعدادهاى فوق بشرى انبياى پيشين است . اگر چه امام ، خلاصه تمامى ويژگى هاى جسمى و معنوى پيامبران پيشين است ؛ امّا از آن جا كه در عبارت ديگرى ، امامان ، ميراثدار پيامبران ۲ معرّفى شده اند و مهم ترين ميراث رسولان ، علم و معنويت آنان است ، «سُلالةُ النَّبيّين» و «صَفْوَةُ الْمُرسَلين» ، به عُصاره برترى هاى جسمى پيامبران ، تفسير مى شوند .
تفاوت «نبى» با «رسول»
واژه هاى «النَّبيّين» و «المُرسَلين» ، معرّف دو گروه از پيامبران الهى هستند . نبى ، كسى است كه به عالم غيب ، اتّصال دارد و از خداوند ، خبر مى دهد و چنانچه وظيفه