کاربری سیاق متّصل برای فهم معنا با تمرکز بر مشتقّات «کتب» در نهج البلاغه
سال
1397 / شماره پیاپی
1 /
صفحه
چکیده :
یکی از راههای رایج در فهم متون مقدّس، بهرهگیری از لغتنامه است. آنچه لغتنامهها برای مخاطبان روشن میکنند، معنای ریشه، مشتقّات و کاربریهاست. چیزی که لغتنامهها متکفّل آن نیستند، تبیین مراد جدّی متکلّم است؛ به همین دلیل از مصطلحاتی چون «یُقالُ کَذا وَ کَذا» استفاده میکنند. این مشکل برای مخاطب امروزین که از زمان صدور متون مقدّس، فاصلۀ زیادی گرفته، بیشتر میشود. برای حلّ این مشکل میتوان به قواعد زبانی پناه برد. یکی از این قواعد، سیاق است. دانشمندان اصول، تفسیر و علوم قرآن از این قاعده برای فهم کلام مخاطب سود بردهاند. تاکنون نوشتارهای مختلفی به کاربری سیاق، توجّه کرده و نوشتار حاضر با تأکید بر روش تطبیقی، قواعد سیاقی را بر ریشۀ «کتب» در نهج البلاغه پیاده میکند. تبیین سیاق متّصل و اهمّیت آن و بررسی نقش سیاق متّصل در فهم معنای «کتب» در نهج البلاغه با روش آمارگیری عددی، بخشهای این مقاله را شکل میدهد.
کلیدواژههای مقاله :هم نشینی واژگان، معنای مشتق، مراتب معنا، فقه الحدیث، زبان شناسی