پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، حضرت زهرا(س) با مجموعهای از مواضع صریح، خطبههای کوبنده و رفتارهای اعتراضی سازمانیافته، به دفاع از ولایت امیرمؤمنان(ع) پرداخت؛ مسیری که از خطبه فدکیه و گفتوگوهای روشنگرانه با مهاجران و انصار تا امتناع از بیعت، تحریم حاکمان غاصب و وصیت به دفن شبانه ادامه یافت. حجتالاسلام والمسلمین حسینی قمی با بازخوانی این دهگانه مبارزاتی تأکید میکند که تمامی این کنشها تلاشی هدفمند برای احیای حق و جلوگیری از محو نام اهل بیت(ع) بوده است.
پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، حضرت زهرا(س) با مجموعهای از مواضع صریح، خطبههای تاریخی و رفتارهای هدفمند، به دفاع از ولایت امیرمؤمنان(ع) پرداخت؛ دفاعی که از خطبه فدکیه و سخنرانیهای روشنگرانه تا امتناع از بیعت، گفتوگو با زنان مهاجر و انصار، و حتی وصیت به دفن شبانه امتداد یافت و در نهایت به شهادت ایشان انجامید.
سرویس اندیشه ایکنا، در ادامه سلسله گفتارهای معرفتی به مناسبت ایام فاطمیه، اینبار پای سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی قمی نشسته است. ایشان با بازخوانی این سلسله مبارزات، تأکید میکند که هر حرکت حضرت زهرا(س) — از گریههای علنی و خطبههای تند تا مخفی ماندن قبر شریفشان — یک «کنش اعتراضی» سنجیده علیه غصب خلافت و تلاش برای محو نام و یاد اهل بیت(ع) بوده است.
در ادامه مشروح این گفتوگو را با هم میخوانیم:
یکی از موضوعاتی که در ایام شهادت حضرت زهرا(س) باید به آن پرداخته شود بحث مبارزات ایشان است؛ این مبارزات را میتوان در ده بخش بیان کرد اما قبل از پرداختن به این قسمتها روایتی را از «کافی» شریف درباره عظمت فاطمیه بیان میکنم: موسی القاسم از اصحاب امام جواد(ع) خدمت ایشان رسید و عرض کرد؛ من وقتی به زیارت کعبه مشرف میشوم دوست دارم به نیابت از شما طواف کنم اما به من گفته شده است که به نیابت از ائمه(ع) نمیتوان طواف کرد و امام فرمودند نه اشکالی ندارد؛ راوی سه سال بعد خدمت امام(ع) رسید و عرض کرد که من وقتی به زیارت خانه خدا میروم همه طوافهای روز اول را به نیابت از رسول خدا، روز دوم را به نیابت از امام علی(ع) تا امام رضا(ع) و روز سوم به نیابت از شما، اما طواف به نیابت حضرت زهرا(س) را در برنامه خود به ندرت دارم و امام جواد(ع) به ایشان فرمود: بیش از همه به نیابت از مادرمان فاطمه زهرا(س) طواف کن که این برترین عملی است که تو انجام میدهی.
چرا حضرت فرمود طواف به نیابت از حضرت زهرا(س) افضل از طواف به پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) و ... است؛ قطعا مقام پیامبر(ص) و مقام امیرمؤمنان(ع) بالاتر از حضرت زهرا(س) است؛ پاسخ این است که؛ دشمنان اهل بیت(ع) در طول تاریخ اصرار داشتند تا نام حضرت زهرا(س) به فراموشی سپرده شود و در برابر، اهل بیت(ع) هم اصرار داشتند که نام آن حضرت زنده بماند.
در حال حاضر در کشورهای اسلامی کسی بخواهد همایشی در مورد حضرت زهرا(س) بگیرد و عنوانش مبارزات و سیره حضرت زهرا(س) باشد قطعا مانع میشوند اما اگر همایشی درباره سیره پیامبر(ص) مطرح شود مانع نخواهند شد، لذا امام جواد(ع) فرمودند: بیش از همه برای مادرمان طواف کن.
نکته لطیفی که در این داستان آمده است آن است که کسی که طواف به نیابت از پیامبر(ص) و ائمه(ع) میکند صرفا یک خطور ذهنی کرده است و کسی نمیفهمد نیت او چیست اما امام جواد(ع) فرمودند؛ همین که دل مشغولی شما حضرت زهرا(س) باشد اینقدر مورد تأکید است؛ حال اگر خبری در موضوع مبارزات آن حضرت منتشر یا مجلس و همایشی در مورد ایشان بگیریم چون بروز و ظهور خارجی دارد قطعا افضل از کارهای دیگر خواهد بود.
۱۰ مبارزه حضرت زهرا(س) با غاصبان خلافت
مبارزات حضرت صدیقه(س) را میتوان در ده بخش تقسیم کرد؛ اولین بخش همراهی با امیرمؤمنان(ع) در امتناع از بیعت با دستگاه خلافت؛ آن حضرت حاضر نبودند با خلفا بیعت کنند و تنها حضرت زهرا(س) بود که در این مسیر با ایشان همراهی کرد تا این ظلم صورت نگیرد و حتی جان خود را در این راه فدا کرد.
دوم اینکه وقتی حق حضرت امیر(ع) غصب شد حضرت زهرا(س) ساکت ننشستند و نفرمودند حادثهای بود که گذشت بلکه به منازل مهاجرین و انصار رفتند و یاری خواستند؛ برخی از این حرکت حضرت زهرا(س) تعجب میکنند و منکر آن میشوند و اینکه سند تاریخی ندارد؛ زیرا معنا ندارد حضرت زهرا(س) را هر شب راه بیندازند به در خانه مهاجر و انصار و این در شأن این بزرگواران نیست؛ در حالی که در منابع دست اول علمای شیعه و اهل سنت آمده است؛ ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه در حدود ۹۰۰ سال پیش در جلد ششم به این ماجرا پرداخته است. چه مانعی دارد که حضرت زهرا(س) همراه با همسرشان به در خانه مهاجرین و انصار بروند و با آنان اتمام حجت کردند تا بعدا بهانه نگیرند که اگر شما آمده بودید ما از شما دفاع میکردیم.
مطلب سوم در مبارزات حضرت(س) که اوج مبارزات است خطبه تاریخی حضرت فاطمه(س) در مسجدالنبی است (تقاضا دارم حتما مخاطبان سخنان بنده این خطبه را حتما بخوانند؛ زیرا یک دریا از معارف و یک دریا از دفاع جانانانه حضرت زهرا(س) از حضرت امیر(ع) است). بزرگان اصرار داشتند که این خطبه محور گفتوگو قرار گیرد؛ زید بن علی بن الحسین که از نوادگان زید شهید است گفته است: رأیت مشایخ آل ابیطالب یرون عن آبائهم ...؛ من از بزرگان خاندان ابیطالب دیدم که این خطبه را روایت کرده و به فرزندانشان، تعلیم میکردند، یعنی اصرار داشتند که محور گفتوگو قرار گیرد و بنده از همه کسانی که رسانه و تریبونی دارند و اهل قلم هستند از این خطبه غفلت نکنند؛ این خطبه در اسناد و مدارک دست اول اهل سنت و شیعه آمده است و اراده الهی است که این خطبه تاریخ بماند.
کتاب «بلاغات النساء» برای قرن سوم است، یعنی بیش از ۱۲۰۰ سال از وفات مؤلف آن میگذرد و این خطبه را آورده است و منابع شیعی که بسیار آن را نقل کردهاند. شنیدهاید خطبه فدکیه اما به نظر بنده این نام برای این خطبه کوچک است. این خطبه اوج فصاحت و بلاغت و در ردیف خطب حضرت امیر(ع) در نهجالبلاغه است؛ حضرت فرمودند: «ثم قالت اَيُّهَا النَّاسُ! اِعْلَمُوا اَنّي فاطِمَةُ وَ اَبي مُحَمَّدٌ، اَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً، وَ لا اَقُولُ ما اَقُولُ غَلَطاً، وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطا»ً؛ بدانید من فاطمه هستم و پدرم محمد(ص)؛ در فراز اول به معرفی خودش میپردازد و در فراز بعد به اوضاع بسیار ناگوار مردم در عصر جاهلیت و در فراز سوم به خدمات حضرت امیر(ع) پرداختند و فرمودند: وقتی دشمن دهان باز میکرد پیامبر(ص)، علی(ع) را در دهان دشمن میانداخت، کسی که میتوانست دشمن را زمینگیر و گلوگیر کند ایشان بود؛ مُجْتَهِداً فِی أَمْرِ اللهِ، و در راه انجام دستورات الهی تلاش مینمود؛ قَرِیباً مِنْ رَسُولِ اللهِ، سَیِّداً فِی أَوْلِیَاءِ اللهِ، و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نزدیک و سیّد و سالار اولیای خدا بود. مُشَمِّراً نَاصِحاً، مُجِدّاً کَادِحاً؛ او همیشه آماده (فعالیت) و خیرخواه مردم بود و با جدیت و زحمت تلاش مینمود.
در فراز چهارم به اوضاع زمان پیامبر(ص) پرداختند و دیگرانی جای پیامبر(ص) را گرفتند که حضور چندانی نداشتند و وقتی امیرمؤمنان(ع) در میدان نبرد میجنگید شما در رفاه و خوشگذرانی بودید. وَ أَنْتُمْ فِی رَفَاهِیَّة مِنَ الْعَیْشِ، وَادِعُونَ؛ و این در حالی بود که شما در رفاه و خوشگذرانی، آسایش، فَاکِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوَائِرَ، نعمت و امنیت بسر میبردید و انتظار میکشیدید که برای ما (اهل بیت «علیهم السلام») حوادث ناگوار؛ وَ تَتَوَکَّفُونَ الأَخْبَارَ؛ پیش آید و توقع شنیدن اخبار(بد درباره ما) داشتید وَ تَنْکُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ عِنْدَ الْقِتالِ؛ و هنگام جنگ عقبنشینی میکردید و از نبرد فرار میکردید!
تاریخ اسلام را ببینید، در طول ۸۰ نبرد و جنگی که پیامبر(ص) داشتند آیا یکنفر از دشمنان به دست اینها به هلاکت رسیده است؟ آن وقت امیرمؤمنان(ع) فاتح خیبر بود و آسمانیان سکه به نام علی زدند و گفتند: لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار. در جنگ بدر، از ۷۰ کشته کفار، بیش از ۳۵ نفر به دست حضرت امیر(ع) کشته شدند در حالی که شما از جنگ فراری بودید: تفّرون من القتال.
در فراز دیگر نیز فرمودند: گذشتهها گذشت و پیامبر(ص) که از دنیا رفت، چرا اوضاع تغییر کرد و منافقانی که به خاطر عظمت پیامبر(ص) به گوشهای خزیده بودند، دوباره میداندار شدند و به صحنه آمدند؟ شیطان سرش را از سوراخ بیرون کرد و شما را صدا زد و شما به او جواب مثبت دادید. (در این فرصت کوتاه بیش از این نمیتوان به این خطبه با عظمت پرداخت و از همه عزیزان میخواهم بیشتر به این خطبه بپردازند).
خطبه برای زنان مدینه
مبارزه چهارم حضرت زهرا(س)، خطبهای است که در خانه با زنان مهاجر و انصار داشتند؛ این خطبه هم بسیار زیباست؛ مبارزه دیگر نیز گفتوگو با ام سلمه از همسران جلیل القدر رسول خدا(ص) است و گفتوگویی نیز با محمود بن لبید داشته است که تقاضا دارم عزیزان به این گفتوگو، به اندازه خطبه توجه کنند.
اولا سند این ماجرا در منابع دست اول از جمله «کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر» آمده است؛ نویسنده آن معاصر شیخ صدوق در قرن چهارم و فردی به نام ابوالقاسم علی بن محمد بن علی خزاز قمی است؛ بنده خلاصه آن را عرض میکنم؛ محمود بن لبید میگوید من در احد از کنار قبور شهدا عبور میکردم و ناله جانسوز فاطمه(س) مرا متوقف کرد و نتوانستم قدمی از قدم بردارم، صبر کردم و از حضرت پرسیدم این چه گریه جانسوزی است که دارید و ایشان فرمودند: گریه سزاوار من است؛ یکی گریه برای از دست دادن پدر بزرگوار و دیگری ظلمی که به حضرت علی(ع) شد.
ابن لبید گفت: من سه سؤال از حضرت فاطمه زهرا(س) پرسیدم؛ اول اینکه آیا پیامبر(ص) در مورد جانشینی حضرت علی(ع) سخنی گفتند؟ حضرت پاسخ داد: واعجبا این چه سؤالی است؟ انسیتم یوم غدیر؛ مگر غدیر را فراموش کردی؟ در حالی که فاصله بین غدیر و وفات پیامبر(ص) تنها ۷۰ روز بود. ابن لبید پرسید؛ نه غیر از غدیر، چیزی که شما از رسولالله(ص) شینده باشی و ما نشنیده باشیم و آن حضرت پاسخ دادند؛ خدا را شاهد میگیرم فرمودند: علی بهترین جانشینی است که من برای شما قرار دادم و در این روایت همه فرزندان ایشان تا امام زمان(عج) نیز آمده است. پدرم فرمود: اگر دنبال علی و فرزندانش رفتید هادی و مهدی هستند و اگر با آنان مخالفت کردید این اختلاف تا قیام قیامت برپا خواهد بود.
امام چون کعبه است
سؤال سوم را پرسید که امروز نیز زیاد میپرسند که اگر این چنین پیامبر(ص) در مورد جانشینی آن حضرت تأکید فرمودند؛ چرا امیرمؤمنان(ع) سکوت کردند؟ حضرت زهرا(س) فرمودند: من از پدرم شنیدم که مثل الامام مثل الکعبه؛ مردم باید به زیارت کعبه بروند و کعبه نباید به زیارت کسی برود؛ اگر یک روزی همه مردم زیارت کعبه را رها کردند، کعبه دنبال آنان نخواهد رفت؛ امامت، حکومت دنیا و سلطه و سلطنت و دنیاپرستی نیست که امام دنبال آن برود و مردم باید دنبال امامت باشند.
وقتی این سه سؤال تمام شد، حضرت زهرا(س) تحلیلی زیبا ارائه کردند و فرمودند: به خدا قسم میدانستند علی(ع) جانشین پیامبر(ص) است، ولکن بسطوا فی الدنیا آمالهم؛ اینها سفره دنیاییشان را پهن کرده و مرگ را فراموش کرده بودند به قیمت غصب حق امیرمؤمنان(ع). مطمئن باشید کسانی که حق علی(ع) را غصب کردند به مراتب اطلاعاتشان در مورد آن حضرت و جانشینی علی(ع) بیشتر بوده است؛ زیرا صدها بار از پیامبر(ص) شنیدند و دیددند و در غدیر حاضر بودند.
مبارزه پنجمی که حضرت صدیق(س) داشتند بحث تحریم حاکمان غاصب بود؛ در منابع دست اول اهل سنت و شیعه آمده است، وقتی خلفا قصد داشتند با حضرت ملاقات کنند ایشان قبول نکردند و این هم نوعی مبارزه بود؛ در «الامامه و السیاسه» ابن قتیبه دینوری مفصل گزارش شده است که به عیادت فاطمه آمدند و حضرت قبول نکرد تا جایی که امیرمؤمنان(ع) را واسطه کردند و وقتی به وساطت آن حضرت خدمت حضرت زهرا(س) رسیدند ایشان مطالبی فرمودند که مبارزه ششم است.
در اینجا ممکن است سؤال شود که چرا امیرمؤمنان(ع) وساطت کردند، پاسخ آن است که چه مصلحتی بالاتر از اینکه حضرت زهرا(س) آنان را بپذیرند و یک مبارزه شکل بگیرد و مهمترین مطالبی بیان کنند که خودش یک مبارزه است؛ حضرت صورت برگرداندند و جواب سلام آنها را ندادند و فقط یک سؤال کردند که آیا شما به خاطر دارید که پیامبر(ص) فرمودند: فاطمه پاره تن من است و هر کسی مرا بیازارد مرا آزرده است و ... یعنی از آنان اعتراف گرفتند و خطاب به خلیفه اول فرمودند: من در هر نمازی تو را لعنت میکنم.
گریه؛ ابزاری برای مبارزه
مبارزه هفتم؛ گریههای آن حضرت در خانه، بیت الاحزان و در کنار قبر حمزه بود، آنقدر گریه کردند که مردم مدینه شکایت کردند که ما آسایش نداریم؛ البته بخشی از این گریهها، عاطفی بود اما قطعا گریه سیاسی و مبارزه حضرت صدیقه(س) بود. مبارزه دیگر حضرت؛ وصیت به تشییع و تدفین و تکفین در دل شب بود؛ شما در نظر بگیرید تنها یادگار و پاره تن پیامبر(ص) ۷۰ روز بعد از وفات پیامبر(ص) شهید میشوند و طبیعی است که تشییع باشکوهی برگزار شود اما حضرت عمدا وصیت کرد تا این مبارزه در تاریخ ثبت شود و اجازه سوء استفاده از تشییع را از دشمنان بگیرند.
مبارزه دیگر که بسیار مهم است؛ اینکه با دفن شبانه مانع از خواندن نماز توسط خلیفه بر پیکر حضرت زهرا(س) شدند؛ زیرا از افتخارات خلیفه این بود که فریاد بزنند که ما نماز بر ایشان خواندیم. آیا این حرکت سبب نشد تا مردم مدینه از خود بپرسند که چرا آن حضرت در شب دفن شد و یا چرا خلیفه نماز بر او نخواند. حضرت وصیت فرمودند: کسی جز امیرمؤمنان(ع) بر بدن من نماز نخواند.
مبارزه دهم که اثر آن تا امروز باقی مانده است مخفی بودن قبر حضرت(س) است؛ من به عزیزان عرض میکنم همین امروز دشمنان اصرار دارند این مبارزه از بین برود، لذا نمیگویند قبر مخفی است و قبر فاطمه بنت اسد را نشان میدهند، تا این لکه ننگ از گردن حاکمان غاصب پاک شود. بحث مخفی بودن قبر با این حرفها برطرف نخواهد شد؛ ابن ابی الحدید در اوایل جلد ششم به صورت مفصل به این مسئله اشاره دارد.
اوایل انقلاب هیئتی از حجاز به ایران آمدند و از امام(ره) تقاضا کردند که آیا یکی از نگرانیهای شما بقیع نیست؟ ما حاضریم بقیع را از نو بسازیم بسیار زیبا، فقط به این شرط که شما علمای شیعه قبری را به عنوان قبر حضرت فاطمه(س) مشخص کنید و امام راحل فرمودند: من دخالتی نمیکنم و خدمت مراجع برسید و هر چه آنان بگویند من قبول دارم، خدمت آیتالله العظمی گلپایگانی رسیدند و ایشان فرمودند: اگر تمام علمای شیعه با این مسئله موافقت کنند من مخالفت میکنم؛ زیرا خود حضرت وصیت کردند که قبرشان مخفی باشد و ما نمیدانیم قبرشان کجاست و این نیز از مهمترین محور مبارزات آن حضرت بود.