آيه‏ ى ولايت چند نكته و چند پرسش و پاسخ - صفحه 124

مجمع‏الزوائد 9 / 123 و ديگران در كتاب‏هاى حديث و تاريخ مطالبى آورده‏اند.
2ـ 9ـ 3) گفته‏اند: نمى‏توان كلمه‏ى زكات را بر صدقه‏ى مستحب حمل كرد، چون يكى از صفات مؤمن، دادنِ زكات است. پس بايد بر پرداختى حمل شود كه اگر نباشد، فرد مؤمن نيست. و صدقه‏ى مستحب چنين ويژگى ندارد.
جواب آن است كه اين آيه در مقام مدح مؤمن به انفاق در راه خدا است؛ امّا نكته‏اى كه گفته‏اند، آيه دلالتى بر آن ندارد؛ زيرا ترك زكات واجب، خلاف ايمان است نه صدقه‏ى مستحب؛ بلكه كسى كه انفاق مستحب در راه خدا را ترغيب مى‏كند، براى مدح و ثنا، سزاوارتر و شايسته‏تر است.

2ـ 10) پرسش دهم

اگر مراد، زكات‏دادن در حال ركوع باشدـ تا آيه به طور قهرى بر اميرالمؤمنين على عليه ‏السلام منطبق شودـ بايد بگوييم كه حضرتش در نماز، كارى انجام داده كه با حضور قلب در نماز، منافات دارد. با اين كه شايسته‏ى او آن است كه در حال نماز، قلبش تماما به ياد خداى تعالى باشد، تا آن‏جا كه گفته‏اند كه در حال نماز، تير از پاى حضرتش كشيدند و متوجّه نشد. كسى كه در حال نماز چنين باشد، چگونه به كلام ديگران توجّه كند، آن را بفهمد و به آن عكس‏العمل نشان دهد و به او انگشترى ببخشد؟

جواب:

2ـ 10ـ 1) در احاديث روايت شده در اين مورد، دليلى به نظر نمى‏رسد كه نشان دهد بخشش انگشترى به گونه‏اى بوده كه عملى حساب شود و نماز را باطل كند. ممكن است در حدّ اشاره‏اى به انگشت خود بوده تا سائل بيايد و انگشترى را از انگشت حضرتش برگيرد. امّت اجماع نظر دارد كه حركت كوچك در نماز، موجب قطع نماز نمى‏شود، مانند برداشتن چيزى از زمين يا كشتن عقرب و مانند آن.

صفحه از 124