خاورشناسان و واقعه غديرخم - صفحه 127

اينكه به پيامبر دستور مى‏دهد تا على را به عنوان جانشين خود برگزيند، اين بى‏ميلى را يادآورى مى‏كند: «اى پيامبر اعلام كن آنچه را بر تو نازل شده است.» و در ادامه، به پيامبر خود با گفتن اين جمله تضمين مى‏دهد كه: «خدا تو را از مردم در امان نگه مى‏دارد.» (مائده (5)/ 6) پيامبر به ابلاغ پيام خدا مأموريّت يافت؛ مهم نبود كه اعراب اين را دوست دارند يا ندارند.
علاوه بر اين، «بى‏ميلى سنّتى» يك رسم باطل نشدنى جامعه عرب نبود كه شعبان مى‏خواهد ما آن را باور كنيم. «جعفرى» ۱ در كتاب خود، اصل و ريشه گسترش اوّليه اسلام شيعى، مى‏گويد:
اگرچه شوراى ندوه در مكّه قبل از اسلام غالبا يك شوراى مختصّ سالخوردگان بوده، امّا پسران قبايل «قُصىّ» ۲ اين امتياز را داشتند كه از اين ممنوعيّت سنّى معاف باشند و با وجود جوانى‏شان، در اين شورا پذيرفته شوند. به نظر مى‏رسد كه در زمان‏هاى بعدى، پذيرش آزادانه‏ترى رايج بوده است؛ ابوجهل با وجود جوانى‏اش در اين شورا پذيرفته شد و حكيم‏بن حزم وقتى كه فقط 15 تا 20 ساله بود، به عضويّت آن در آمد.
سپس جعفرى به كلام ابن‏عبدربّه اشاره مى‏كند و مى‏نويسد:
در دوران جاهليّت، پادشاهى در ميان اعراب مكّه وجود نداشت. بنابراين، هر وقت جنگى پيش مى‏آمد، با قرعه‏كشى در ميان رؤساى قبايل، يكى از آنان به عنوان پادشاه انتخاب مى‏شد؛ فرقى نمى‏كرد كه اين پادشاه برگزيده، كم سنّ و سال باشد يا مردى سالخورده. بنابراين در جنگ فخار، نوبت بنى‏هاشم بود و بر اساس نتيجه قرعه‏كشى، عبّاس‏ـ كه خردسال بودـ برگزيده شد و آنان او را به عنوان محافظ مكّه برگزيدند.(11: ص 22)
ثالثا، ما نمونه‏اى از تصميم خود پيامبر را در دوران آخر عمرش داريم؛ آن‏گاه كه اسامه‏بن زيد راـ كه مرد جوانى بود و كمتر از بيست سال سن داشت‏ـ به عنوان فرمانده ارتش برگزيد. (9: ص 492) او به فرماندهى بزرگان مهاجر و انصار منصوب

1.Jafry, The origin and Development of shi'a Islam.

2.Qusayy.

صفحه از 131