خاورشناسان و واقعه غديرخم - صفحه 124

اين ضيافت همچنين نقش مهمّى هم در ميان نصارا دارد. ۱
اين كاملاً ممكن است كه مراسم خمير و عسل در ميان نصارا وجود داشته باشد؛ ليكن هيچ ربطى به شيعيان ندارد. امّا اينكه تمام مستشرقان تفاوت بين شيعيان و نصارا را بدانند؟ من كه شك دارم!
مثال چهارم از پژوهشگران معاصر، «فيليپ حِتّى» است كه در اثر خود تاريخ اعراب ۲ (1964) به همان راه مى‏رود. وى بعد از اينكه ادّعا مى‏كند آل‏بويه بنيادگذار آن روز شادمانه انتصاب على، توسّط پيامبر به عنوان جانشين خود، در غديرخم، بوده‏اند، ۳ موقعيّت غديرخم را در زيرنويس، به عنوان بركه‏اى بين راه مكّه و مدينه، توصيف مى‏كند و مى‏افزايد كه بر اساس حديث شيعى، پيامبر در آن‏جا اعلام كرد: «هر كه من مولاى اويم، على مولاى اوست.» (10: ص 471) اگرچه اين محقّق موضوع غدير را خيلى گذرا ذكر مى‏كند، امّا مى‏خواهد خوانندگان خود را با اين القا رها كند كه حديث غدير يك «سنّت شيعى» است.
اين‏گونه محقّقان، آگاهانه و ناآگاهانه، اين تعصّب ضدّ شيعى را برگرفتند و بر اين موضوع تأكيد و پافشارى كردند كه حديث غدير يك بدعت شيعى است. من اينجا فقط كلام «واگلى يرى» را در دائره‏المعارف اسلام، در باره غديرخم، باز مى‏گويم:
در هر حال، معلوم است كه محمّد در اين مكان، صحبت كرده و آن جمله

1.علّامه امينى در ضمن نقد كتاب «عقيدة الشيعة» نوشته دوايت م. دونالدسن، همين نسبت ناروا به شيعه را نقل مى‏كند و به نقد و بررسى آن مى‏پردازد. ايشان مى‏نويسد: «من چه بگويم درباره نويسنده‏اى كه به گفته خودش شانزده سال در شهرهاى شيعه‏نشين سياحت كرده است و با اين همه، مطالب و رفتارهايى را به شيعه نسبت مى‏دهد كه در طبله هيچ عطّارى نمى‏توان يافت و نه تنها خواصّ كه عوام شيعه نيز از چنين كارهاى زشتى منزّه و مبرّا هستند.» ر. ك: الغدير ۳ / ۳۲۰ـ ۳۲۳، چاپ دارالكتب الاسلاميّه، تهران. شگفتا كه اين پژوهشگران، چنين نقد منصفانه‏اى را نديده باشند يا ديده باشند و به آن اشاره نكنند و برخلاف روش صحيح علمى، به تكرار مكرّرات بپردازند. (ويراستار)

2.۲. Philip Hitti, A History of the Arabs (۱۹۶۴).

3.مرحوم علّامه امينى در جلد اوّل كتاب الغدير، فصلى را به پاسخ اين كلام اختصاص داده و نشان داده كه جشن و شادمانى روز غدير، به صدر اسلام باز مى‏گردد و حديث ابوهريره ـ كه محدّثان اهل تسنّن روايت كرده و صحيح دانسته‏اند ـ بر آن گواه است. (الغدير ۱ / ۲۶۷ ـ ۲۸۹). درباره حديث يادشده ابوهريره بنگريد: نفحات الازهار فى خلاصة عبقات الانوار، سيّد على ميلانى ۸ / ۲۷۱ ـ ۲۸۷ (ويراستار).

صفحه از 131