سيزده نكته درباره قرآن - صفحه 56

(5: دفتر اوّل، ش 746)
نكته مهم اينكه خداوند در خلال دلجويى از محبوبش، پيامبر خاتم، دقايق معارف را در طىّ قصص و حكايات مى‏گنجاند. گاهى مى‏بينيم كه وسط بحث احكام، معارف طبيعى و حقايق علمى بيان مى‏دارد. هيچ كتابى بدين سان سراغ نمى‏توان گرفت، نه از مرسلين نه از مصنّفين كه در عين داشتن قطب الخطاب، بدين سان گوهرهاى پراكنده را جمع كرده باشد.
حادث بودن يا حديث بودن قرآن، نيز نكته مهمى است. در پاسخ آنها كه به پيامبر مى‏گفتند: «و قالوا أساطير الأوّلين اكتتبها.» (فرقان (25) / 5) قرآن مى‏آمد و گزارش آخرين جلسات سرّى آنها را بيان مى‏كرد. (و البتّه به گونه‏اى كه پُر از پرده‏هاى عجيب باشد كه همواره براى انسانها تا قيام قيامت، سخن تازه دارد.) مثلاً يك شب نشستند و گفتند كه سلمانِ ايرانى اين آيات را به پيغمبر ياد مى‏دهد. صبح فردا آيه آمد:
«ولقد نعلم أنّهم يقولون إنّما يعلّمه بشر، لسان الذي يُلحدون إليه أعجميّ و هذا لسان عربي مبين.» (نحل (16) / 103)
اين ويژگى (حدوث قرآن و نزول تدريجى) نيز ارتباط محكم با قطب الخطاب دارد كه بيان آن مفصّل است و مجملى از آن ذكر شد.

11. انواع علوم قرآن [1] : سوره توحيد

قرآن سه گونه علم دارد:
اوّل. علوم جمعى جُمَلى كه ائمّه عليهم ‏السلام از آن به «جوامع العلم»، «جوامع الكلم»، «جوامع المعانى» تعبير كرده‏اند. (17: ج 80، ص 276 و 277)
دوم. مفصّلات علوم.
سوم. مجملات علوم.

صفحه از 75