ازدواج و مانند آنهاست. جنگ و جهاد و قصاص و ديات، در اوّل دعوت پيامبر در مكّه، نبود. در روزهاى اوّل اسلام، هر كس كلمه شهادتين مىگفت و از دنيا مىرفت، آمرزيده بود. پس از آنكه نماز تشريع شد، فقط دو ركعت بود و به تدريج، نمازهاى سه ركعتى و چهار ركعتى تشريع شد. (16: ج 3، ص 273)
به هر حال، اين ترتيب منطقى تدوين قرآن است كه مدّعيان، از اين گونه مطالب، بى خبر بودند. به اين دليل، وجه ترتيب و اتّصالهايى كه مرحوم طبرسى به پيروى از شيخ الطائفه، طوسى، نوشته، قطعىّالصدور نيست. حكايتهايى هم كه وى در مورد وجه نزول نقل كرده است، اعتبار زيادى ندارد.
در اين مورد، دو نكته مهمّ ديگر باقى مىماند:
الف. بيان اين مطلب، بدان معنى نيست كه آداب و سنن مستحبّ در دين اهمّيّت ندارد. همه دستورات الاهى مهم است؛ امّا به طرز «الأهمّ فالأهمّ». مثلاً وقتى قلب بيمارى در خطر سكته باشد، پزشك بايد قلب را درست نگاه دارد؛ نه اينكه ناخنهاى بلند او را كوتاه كند.
ب. با اينكه قرآن به ترتيب نزول، مدوّن نشده، ولى آيات آن، مانند مجموعهاى از گوهرها و لؤلؤهاى پراكندهاى است كه هر كدام آنها در جاى خود تابش و درخشش دارد؛ مانند گردنبندى است كه رشتهاى از ميان گوهرهايش گذراندهاند. اگر چه چينش آن گوهرها به دست گوهرشناس نبوده، ولى هر يك از آيات، به صورت جداگانه، نشان مىدهد كه كلام خداست و بشر، نمىتواند مانند آن بياورد.
10. قطب الخطاب قرآن، پيغمبر است.
آيات قرآن، يك قطب الخطاب دارد كه مانند خورشيدى، ستارههاى 23 ساله را جمع كرده است. تمام قرآن به او توجّه دارد، دور او مىچرخد، با او دوستانه سخن مىگويد، گاهى پرده مهرى را به صورت قهر نشان مىدهد، گاهى با خود او حرف مىزند، گاهى با اطرافيانش سخن مىگويد. اين قطب الخطاب كيست؟ توضيحى