سيزده نكته درباره قرآن - صفحه 47

خاتميّت پيامبر در همين راستا معنا مى‏گيرد كه در هر زمان، علاقه‏مندان به شناخت علوم قرآن، بر درِ خانه اهل علم قرآن بروند و اين علوم الاهى را از آنان فراگيرند؛ همان گونه كه اميرالمؤمنين عليه ‏السلام يك شب تمام، نكاتى از سوره حمد را به ابن‏عبّاس آموخت. شب به سحر رسيد؛ ولى مطالب امام عليه ‏السلام در مورد باء بسم اللّه‏ به پايان نرسيد. (7: ص 238)

7. حجّيّت جمعيّه قرآن

قرآن در احكام و معارف، حجّت است؛ امّا حجّيّت جمعيّه دارد نه حجّيّت انفراديّه و استقلاليّه. قرآن مجملاتى دارد كه نيازمند تفسير است. از سويى، تمام امور در قرآن هست؛ چنان‏كه فرمود: تبيانا لكلّ شيء. (نحل (16) / 89) از سوى ديگر، به مردم امر فرموده است كه در جزئيّات، به رسول و اولى الامر رجوع كنند؛ كسانى كه امور تفصيلى را از مجملات استنباط مى‏كنند: «ولو ردّوه إلى الرسول و إلى أُولي الأمر منهم لعلمه الذين يستنبطونه منهم.» (نساء (4) / 83)
آنان مصداق «من عنده علم الكتاب.» (رعد (13) / 43) هستند. به اين دليل، مثلاً قرآن مى‏فرمايد: «أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق اللّيل و قرآن الفجر، إنّ قرآن الفجر كان مشهودا.» (اسراء (17) / 78)
اين حكم كلّى نماز است؛ ولى جزئيّات آن چيست؟ پنج بار در شبانه روز، هفده ركعت واجب، اجزاء، موانع، شكوك، مقدّمات، مقارنات، مبطلات و ديگر احكام نماز، بر اساس كلمات پيامبر و اهل بيت عليهم ‏السلام استخراج مى‏شود. به اين دليل، فقهاء در استنباط احكام، فحص مى‏كنند كه آيا مخصّص يا قرينه مجازى براى آيات قرآن مى‏يابند يا نه. اگر بعد از فحص، مأيوس شدند، آن گاه به اطلاقات و عمومات حكم مى‏كنند. يك نمونه ذكر مى‏شود:
در قرآن آمده است: «و ما تشاؤون إلّا أن يشاء اللّه‏.» (انسان (76) / 30؛ تكوير (81) / 29) برخى از مفسّران و فلاسفه ـ كه فحص از مخصّص نكرده‏اند ـ آن را مشيّت همه

صفحه از 75