هميشه بطنهاى تازه دارد. كلام خدا مملوّ از اشارات است؛ ولى با كليدهايى به دست مىآيد كه نزد كليدداران است. كليد دار كيست؟
«قل كفى باللّه شهيدا بيني و بينكم و من عنده علم الكتاب.» (رعد (13) / 43)
امام صادق عليه السلام ذيل اين آيه تأكيد مىكند كه تمام علم كتاب نزد ما (امامان معصوم) است. به اين دليل، علمِ وصىّ حضرت سليمان ـ كه به تعبير قرآن: «عنده علم من الكتاب» (نمل (27) / 40) در برابر علم ما (اهل بيت)، مانند قطرهاى در برابر درياست. (16: ج 1، ص 257)
در جاى ديگر مىفرمايد: «فسألوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون * بالبيّنات و الزبر.» (نحل (16) / 43 ـ 44) يك معناى «ذكر» پيامبر است و معناى ديگر قرآن در هر حال، اهل الذكر يعنى اهل بيت پيامبر. (15: ج1، ص 210 و 286)
آيه «ما يعلم تأويله إلّا اللّه و الراسخون في العلم.» (آل عمران (3) / 7) نيز همين معنى را مىرساند. خود قرآن مىگويد: من كليددار دارم كه درِ صندوق باطن قرآن را مىگشايد و علمهاى تأويلى را به شما مىآموزد.
آورنده كلام قرآن و مفسّران واقعى قرآن عقيده دارند كه قرآن وجوه متعدّد دارد. (فإنّ القرآن حمّال ذو وجوه. امام اميرالمؤمنين عليه السلام 17: ج 2، ص 24). اين وجوه را از صاحبان علم آن بايد فرا گيريد. پس قرآن را به ظاهرش نمىشود گرفت و مقايسه كرد. حتّى در حروف مقطّعه آن حقايق عجيبى نهفته است. «إنّ في حروف القرآن المقطّعة لعلما جمّا.» (همان: ج 92، ص 383)
به هر حال، چنين كتابى با چنين ويژگيها، نمىتواند كلام بشر باشد و كلام اللّه بودنِ آن بديهى است.
6. خاتميّت و رابطه آن با ظاهر و باطن قرآن
از زوايه نگرش فردى كه هنوز نبوّت خاتم الانبياء برايش ثابت نشده، به تاريخ مىنگريم. شخصى را مىبينيم كه ادّعاى نبوّت كرده و ادّعا دارد كه پيغمبرى من تا