سيزده نكته درباره قرآن - صفحه 41

مزيد علم و كمالات و درجات پيامبر مى‏شود. خداوند مى‏فرمايد «لن تجد من دونه ملتحدا.» (كهف (18) / 27) بر اساس اين آيه، پيغمبر، پناهگاهى به جز قرآن ندارد.
به هر حال، اين نكته كه در مورد قرآن گفته شد، بر اساس بشارات تورات روشن است. در تورات، سفر هجدهم (سفر تثنيه) باب 18، آيه 18 مى‏گويد:
«براى اولاد اسحاق و اسماعيل، پيغمبرى مثل تو اقامه مى‏كنم... كلام خودم را در دهانش مى‏نهم.»
بر اساس اين جمله تورات نيز، لفظى كه به عنوان قرآن، از دهان پيامبر بيرون مى‏آيد، كلامى الاهى است نه معناى آن. مؤيّد اين مطلب در آيه قرآن است:
«وإن أحد من المشركين استجارك فأجره حتّى يسمع كلام اللّه‏ ثم أبلغه مأمنه.»
(توبه (9) / 6)
آنان كلام خدا را از دهان پيامبر مى‏شنيدند نه كلام شخصى پيامبر را. آنچه گفته شد، درباره وحى قرآنى بود. گفتيم كه بخش ديگرى از وحى، آن است كه معنا از خداوند است و الفاظ از پيامبر، كه به آن سنّت مى‏گويند و بحثهايى مفصّل دارد كه در جاى خود بايد بيان شود.

5. قرآن كلام اللّه‏ است.

مدّعاى ما در مورد قرآن، اين است كه اين كتاب كلام خداست و كلام اللّه‏ بودنش امرى بديهى و ضرورى است؛ در نتيجه، پيغمبرى كه اين كلام را آورده، مدّعايش صحيح است. به عبارت ديگر: نبوّت اين پيامبر بر اساس الاهى بودن اين كلام ثابت مى‏شود. اين مدّعاى ماست كه بايد در مورد آن توضيح دهيم.
آورنده اين كلام، ادّعا مى‏كند كه اين كتاب كلام خداست. فرض مى‏كنيم كه اين ادّعا بحقّ نباشد. اگر اين گونه فرض كنيم يا اينكه فرض كنيم كه حقّ است، در اين صورت، از نفس اين ادّعا بر مى‏آيد كه اين كلام، شبيه به كلام بشر نيست؛ همان سان كه خود خدا شبيه بشر نيست و خالق جز اين نمى‏تواند باشد.

صفحه از 75