نگرشى تطبيقى ـ تحليلى به كافى كلينى و صحيح بخارى - صفحه 75

اهل بيت عليهم ‏السلام كه از مخالفين آنها نيز در صورت ثقه بودن، نقل حديث كرده و توافق حديث با مبانى اصلى، از جمله كتاب خدا، احاديث معتبره و عقل سليم را در نظر داشته است. امّا بخارى ـ اگرچه ملاك كار خود را اتّصال سند با راويان عادل وثقه قرار مى‏دهد ـ امّا در عمل، ظاهرا اساس كار را بر ترك حديث علماى آل محمّد عليهم ‏السلام قرار داده است هر چند در درجات عالى عدالت و عصمت باشند. چنان‏كه پرهيزى جدّى درباره اخذ حديث از مخالفان و دشمنان سرسخت آنها نيز ندارد؛ هر چند از وضّاعان و افترازنندگان حرفه‏اى باشند!!
5ـ 6ـ 5) موضوع ديگرى كه ميزان اعتبار صحيح بخارى را ـ در مقايسه با كافى ـ تضعيف مى‏كند، مربوط است به سير تدوين حديث در ميان عامّه و ممنوعيّت و وقفه يكصد تا يكصد و پنجاه ساله نقل، كتابت و تدوين حديث در ميان. اهل تسنّن بعدها نيز، شروع نگارش حديث در ميان آنان بيشتر متّكى بر حافظه‏ها بود و گاه با چهار تا پنج واسطه آن هم در تندبادهاى حوادث دو قرن اوّليّه اسلام (بعد از پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ). امّا نگارش حديث در ميان شيعه و اهتمام پيشوايان شيعه از اميرالمؤمنين عليه ‏السلام تا زمان غيبت صغراى امام عصر عجّل اللّه‏ تعالى فرجه الشريف يعنى زمان كلينى و نگارش كافى، هرگز قطع نشد. همان مكتوباتِ دست به دست گشته و مورد تأييد پيشوايان معصوم عليهم ‏السلام و سپس علماى عادل ضابط و سرانجام مسلمانان ثقه، مبناى نگارش و تنظيم كافى و برخى كتابهاى ديگر گرديد. به علاوه مدارك مهمّ ديگرى، چون موافقت متون روايات با محكمات قرآن، محكمات و متواتر است سنت و سرانجام محكمات عقلى، در قبول يا پيرايش و ردّ احاديث مورد استناد و عنايت دانشمندان مكتب امامت اهل بيت بوده است.
5ـ 6ـ 6) و در پايان، به مصداق «آفتاب آمد دليل آفتاب»، ميزان صحّت و قوّت چند نمونه از روايات دو كتاب ـ در موضع خاصّ رؤيت يا عدم رؤيت خداوند ـ مورد مقايسه و بررسى قرار گرفت.

صفحه از 76