نگرشى تطبيقى ـ تحليلى به كافى كلينى و صحيح بخارى - صفحه 73

لا يُشبه بالناس، موصوف بالآيات، معروفٌ بالعلامات، لايجور في حُكمه، ذلك اللّه‏، لا إله إلّا هو؛ قال: فخرج الرجل و هو يقول: اللّه‏ أعلم حيث يجعل رسالته. (32: ج 1، ص 97، ح 5)
حديث 2. عاصم‏بن حميد 1 گويد: «با امام صادق عليه ‏السلام درباره آنچه عامّه در زمينه رؤيت خداوند روايت مى‏كنند، مذاكره كردم، آن حضرت فرمود:
خورشيد يك جزء از هفتاد جزء نور كرسى است و كرسى جزئى از هفتاد جزء نورعرش و عرش جزئى از هفتاد جزء نور حجاب و حجاب جزئى از هفتاد جزء نور «ستر». پس اگر راست مى‏گويند، چشمهايشان را از چشمه خورشيد، آن‏گاه كه در پرده ابر پنهان نيست، پر كنند! (همان: ص 98، ح 7)
حديث 3. عبداللّه‏بن سنان، عن أبيعبداللّه‏ عليه ‏السلام في قوله «لا تدركه الأبصار» فقال عليه ‏السلام :
إحاطةُ الوهم، ألاترى في قوله «قد جاءكم بصائرمن ربّكم» ليس يعني بصر العيون. «فمن أبصر فلنفسه» ليس يعنى من البصر بعينه. «و من عمي فعليها» ليس يعني عمى العيون، إنّما عنى إحاطة الوهم، كما يقال فلانٌ بصرٌ بالشعر... اللّه‏ أعظم من أن يُرى بالعين.
و در پى آن ضمن حديثى از امام باقر عليه ‏السلام آمده است: «...أوهام القلوب لا تدركه فكيف أبصار العيون؟
اين بحث دامنه وسيعى دارد؛ امّا به همين چند نمونه بسنده مى‏كنيم و قضاوت در مقايسه اين دو دسته روايات را از صحيح و كافى، در موضوع رؤيت خداوند، به عهده خواننده انديشمند و فرهيخته قرار مى‏دهيم. 2

1.عاصم‏بن حميد الخيّاط الحنفيّ ـ منسوب به حُنَيْفه... ـ مولى، كوفيّ، ثقة، عين، صدوق؛ روى عن أبيعبداللّه‏ عليه ‏السلام ، له كتابٌ. (نك: ۳۹: ج ۲، ص ۱۸۵، رديف ۸۱۹)

2.براى مطالعه بيشتر در اين زمينه، به ساير روايات توحيدى دو كتاب و نيز كتاب نقش ائمّه عليهم ‏السلام در احياء دين، تأليف علّامه سيّد مرتضى عسكرى مراجعه شود.

صفحه از 76