نزد بخارى ـ بر خلاف كلينى ـ عمدتا «راوى محور و سند محور» است و نه تكيه بر متن و موافقت آن با ادلّه عقل و علم و كتاب و سنّت و قرائن متّكى بر اين منابع اصيل. منظور آن نيست كه بخارى به اين مبانى اعتقاد نداشته، بلكه مراد توجّه به آن مطلب است كه تكيهگاه بخارى در صحّت حديث، بر ايمان و عدالت و وثوق راويان است و از نظر متن و محتوا مشى او ظاهرا همان مشى اهل حديث از اهل سنّت و پيروى محض از مفاد احاديث منقوله از پيامبر صلى الله عليه و آله و صحابه است. اكنون علاوه بر آنچه گفته شد (در شماره 5ـ2ـ2ـ1) برخى از شواهد ضعف در اسناد و راويان صحيح بخارى ـ به استناد اقوال صاحب منظران سنّى ـ ذكر مىگردد:
1. ابنحجر در مقدّمه فتحالبارى گويد: «حفّاظ در صد و ده حديث صحيح بخارى ـ كه سى و دو حديث آن را مسلم نيز آورده ـ انتقاد و خردهگيرى كرده و صحّت آنها را نپذيرفتهاند.» وى سيصد نفر از رجال بخارى را نام مىبرد كه گذشتگان از علماء رجال، آنها را ضعيف و غير قابل اعتماد دانستهاند؛ آنگاه به دليل ضعف هر يك اشاره مىنمايد. (3: ج 2، ص 81 و ص 111ـ183)
قاضى ابوبكر باقلانى، امام الحرمين جوينى، امام محمّد غزالى و... در بعضى از احاديث صحيح بخارى خدشه كرده و آن موارد را غير صحيح و مردود يا غير محفوظ دانستهاند. (3: ج 2، ص 2011)
2. محمّد رشيدرضا، دانشمند مصرى، پس از ذكر كلام ابنحجر درباره رجال صحيح بخارى (كه قبلاً بدان اشاره شد) از ابنحجر نقل مىكند:
تعداد احاديثى كه خود من (ابنحجر) از آنها انتقاد نموده و غير قابل اعتماد دانستهام و در صحيحين نقل شده، به دويست و ده حديث، بالغ مىگردد كه از اين تعداد، بيش از هفتاد حديث را بخارى نقل نموده. (همان: ج 2، ص 81)
رشيدرضا ضمن تأييد نظر ابنحجر گويد: موارد انتقاد شخص ابنحجر و حديثهاى قابل انتقاد و ايراد، بيش از آن است كه ابنحجر نام برده است. البتّه وى