آيه و آيات ديگر، همين معنا را مىرساند كه خلقت انسان از خاك با خلقت انسان از نطفه فاصله دارد. مراد از ضمير «كُم» در «خلقكم» تنها خلقت بدن انسان نيست، بلكه همين انسانِ موجودِ كامل در اين دنيا دو خلقت جداگانه داشته است: يك بار از خاك خلق شده است و بار دوم از نطفه.
4. فرد فرد انسانها پيش از اين خلقتى داشتهاند. پس «خلق انسان از خاك»، يعنى خلق همه انسانها نه خلق اصل انسان كه عبارت است از حضرت آدم و حوّا عليهماالسلام. اين آيه نيز، بر دو خلقت براى همه انسانها دلالت واضح دارد. لذا رفع يد از اين دلالت روشن و تأويل آن به خلقت آدم عليه السلام مصداق رفع يد از ظاهر قرآن بدون دليل روشن و واضح است.
برخى عقيده دارند كه نطفه در حقيقت از خاك به وجود آمده است. اينان خلقت انسان از نطفه را نيز در حقيقت خلقت از خاك مىدانند. امّا حمل آيه به اين سخن درست نيست؛ زيرا تعبير «ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ» با آن همخوانى ندارد.
5. ظاهر آيات مزبور با آيات ديگر در خلقت انسان و روايات فراوان در اين زمينه همخوانى كامل دارد. پس چارهاى جز قبول ظاهر آيات نيست و هر گونه تأويل و حمل به خلاف ظاهر، در حقيقت زير سؤال بردن حجّيّت ظواهر است.
4ـ1ـ4. آيه «فَما كانُوا لِـيُـؤْمِنُوا...»
خداى تعالى مىفرمايد:
تِلْكَ القُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها وَلَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالبَـيِّناتِ فَما كانُوا لِـيُـؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ. (اعراف (7)/101)
اين آباديهاست كه براى تو از اخبارشان حكايت مىكنيم. همانا رسولانشان آيات روشن برايشان آوردند. پس ايمان نمىآورند به آنچه پيش از اين تكذيب كردند.
نكات آيه:
1. اين آيه شريفه به وضوح دلالت دارد كه امّتهاى پيامبران عليهم السلام درمقابل دلايل