فأنت جعلت فداك؟ قال: هذا الأمر يجري لآخرنا كما يجري لأوّلنا، و لمحمّد و عليّ فضلهما. قال: فأنت جعلت فداك؟ فقال: هذا الأمر يجري كما يجري اللّيل و النهار. قال: فأنت جعلت فداك؟ قال: هذا الأمر يجري كما يجري حدّ الزاني و السارق. قال: فأنت جعلت فداك؟ قال: القرآن نزل في أقوام و هي تجري في الناس إلى يوم القيامة. قال: قلت: جعلت فداك، أنت لتزيدني على أمر.»
در اين روايت حضرت صادق عليه السلام يك به يك ائمّه را تا امام باقر عليهم السلام معرّفى مىكنند و سپس درباره امامت خود نه به صراحت، بلكه غير مستقيم پاسخ مىدهند. چنانكه از متن روايت مشخّص است، ظاهراً شرايط به گونهاى بوده كه حضرت مايل نبودند به علّت تقيّه، صراحتاً آن را بيان كنند؛ ولى در عين حال، مخالفتى هم نمىكنند.
يا در تفسير العيّاشى ج 1، ص 327 (كه در ص 37 كتاب بدان استناد شده است) عبداللّهبن ابىيعفور عقائد خود را به امام صادق عليه السلام عرضه مىكند و سپس سؤال مىكند: «... قلت: تقول رحمك اللّه على هذا الامر؟ قال: فقال: رحمك اللّه على هذا الأمر.» در اينجا امام به صراحت، قول عبداللّهبن ابىيعفور مبنى بر امامت خودشان را تأييد و تقرير مىكنند.
در همان صفحه كتاب، به روايت كافى، ج 1، ص 181 اشاره شده است كه يكى ديگر از اصحاب امام صادق به نام ذريح، عقائد خود را عرضه مىكند و ائمّه را يكبهيك نام مىبرد تا به ايشان مىرسد و مىگويد: «... قلت: ثم أنت جعلت فداك؟ ـ فأعدتها عليه ثلاث مرّات ـ فقال لي: إنّى إنّما حدّثتك لتكون من شهداء اللّه تبارك و تعالى في أرضه.» در اينجا نيز امام قول راوى را تقرير فرمودهاند و درباره امامت خود مخالفتى نكردهاند. سياق روايت كاملاً نشان مىدهد كه مىگويند من امام هستم.
روايت ديگرى كه مؤلّف به آن استناد كرده است (اختيار معرفة الرجال، الشيخ الطوسى،