گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب « مكتب در فرآيند تكامل » - صفحه 184

فأنت جعلت فداك؟ قال: هذا الأمر يجري لآخرنا كما يجري لأوّلنا، و لمحمّد و عليّ فضلهما. قال: فأنت جعلت فداك؟ فقال: هذا الأمر يجري كما يجري اللّيل و النهار. قال: فأنت جعلت فداك؟ قال: هذا الأمر يجري كما يجري حدّ الزاني و السارق. قال: فأنت جعلت فداك؟ قال: القرآن نزل في أقوام و هي تجري في الناس إلى يوم القيامة. قال: قلت: جعلت فداك، أنت لتزيدني على أمر.»
در اين روايت حضرت صادق عليه ‏السلام يك به يك ائمّه را تا امام باقر عليهم ‏السلام معرّفى مى‏كنند و سپس درباره امامت خود نه به صراحت، بلكه غير مستقيم پاسخ مى‏دهند. چنان‏كه از متن روايت مشخّص است، ظاهراً شرايط به گونه‏اى بوده كه حضرت مايل نبودند به علّت تقيّه، صراحتاً آن را بيان كنند؛ ولى در عين حال، مخالفتى هم نمى‏كنند.
يا در تفسير العيّاشى ج 1، ص 327 (كه در ص 37 كتاب بدان استناد شده است) عبداللّه‏بن ابى‏يعفور عقائد خود را به امام صادق عليه ‏السلام عرضه مى‏كند و سپس سؤال مى‏كند: «... قلت: تقول رحمك اللّه‏ على هذا الامر؟ قال: فقال: رحمك اللّه‏ على هذا الأمر.» در اينجا امام به صراحت، قول عبداللّه‏بن ابى‏يعفور مبنى بر امامت خودشان را تأييد و تقرير مى‏كنند.
در همان صفحه كتاب، به روايت كافى، ج 1، ص 181 اشاره شده است كه يكى ديگر از اصحاب امام صادق به نام ذريح، عقائد خود را عرضه مى‏كند و ائمّه را يك‏به‏يك نام مى‏برد تا به ايشان مى‏رسد و مى‏گويد: «... قلت: ثم أنت جعلت فداك؟ ـ فأعدتها عليه ثلاث مرّات ـ فقال لي: إنّى إنّما حدّثتك لتكون من شهداء اللّه‏ تبارك و تعالى في أرضه.» در اينجا نيز امام قول راوى را تقرير فرموده‏اند و درباره امامت خود مخالفتى نكرده‏اند. سياق روايت كاملاً نشان مى‏دهد كه مى‏گويند من امام هستم.
روايت ديگرى كه مؤلّف به آن استناد كرده است (اختيار معرفة الرجال، الشيخ الطوسى،

صفحه از 170