مرورى بر احاديث معرفت خدا (3) - صفحه 25

نفس عارف. پس معرفت در عارف پديد مى‏آيد، امّا نه به واسطه صور و مقدمات علمى كه در نزد اوست. به همين جهت در اخبار وارد شده كه معرفت خدا، فعل خداست نه فعل عبد.
بايد دقت داشت كه تعبير از معرفة اللّه‏ باللّه‏ به اينكه «معرفة الموجود بمبدئه لا تعزب عنه» صحيح نيست، زيرا روشن است كه در اين صورت، ديگر معرفت اللّه‏، باللّه‏ نخواهد بود يعنى تعريف فعل خداوند نخواهد بود. موجود، هرگاه در خارج تحقق پيدا كند، مبدء خود را خواهد شناخت و در اين معرفت نيازى به خداى سبحان نخواهد داشت. مگر اينكه گفته شود كه چون وجود خود عارف و علم و دانش او فعل خداست، پس معرفت او نسبت به خدا هم فعل خدا خواهد بود. ولى دانستيم كه معرفت خدا به خدا، جدا از همه اين امور، فعل خداست. و بنده ـ اگر چه داراى عقل و علم بوده باشد ـ باز هم در اين معرفت به خداى سبحان نيازمند است. و وجود علم و عقل، كافى در معرفت موجود به مبدأ آن نيست. همچنين گفتيم كه هيچ يك از قواى ادراكى انسان ـ حتى عقل ـ بدون اينكه خداوند، خود را به آنها بشناساند، توان معرفت خدا را ندارند.

6 ـ مرحوم آية اللّه‏ حاج شيخ على نمازى (م 1405)

ايشان مى‏گويد:
چون ذات مقدس شناخته نمى‏شود مگر به خودش...خداوند معرفت ذات مقدس خود را فطرى بشر قرار داد. و در قرآن كريم و [ روايات]، پيشوايان دين مبين تذكر به هر دو مطلب دادند.
اما تذكرات راجع به مطلب اول: فرمود ذات مقدس حق: «هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ آياتِهِ»۱ اوست خدايى كه نمايش مى‏دهد به شما آيات خود را.و اميرالمؤمنين عليه ‏السلام فرمودند: هُوَ الدَّالُّ بِالدَّلِيلِ عَلَيْهِ وَ الْمُؤَدِّي بِالْمَعْرِفَةِ إِلَيْهِ۲.و في دعاء الصباح: يَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِه...۳
سپس روايات زيادى در اين زمينه نقل كرده تا اينكه مى‏فرمايد:
فأصل المعرفة من اللّه‏ تعالى. و الاستدلالات والاحتجاجات

1.غافر/ ۱۳.

2..الاحتجاج ۱ / ۱۹۸؛ بحارالانوار ۴ / ۲۵۳.

3.بحارالانوار ۹۴ / ۲۴۳.

صفحه از 35