مرورى بر احاديث معرفت خدا (2) - صفحه 69

ليس هو أداةً و آلة لهذا الفعل. و من البديهيّات عنده أنّ تكليفه بها تكليف بغير المقدور. و هذا أمر بديهيّ لاينكره إلاّ السفهاء. و صاحب الشريعة الإسلاميّه قد نبّه بهذا الأمر البديهي بأعلى صوته فى الكتاب والسنّة، حيث نهى عن التكلّم فيالله تعالى و قال: «إذا بَلَغَ الكَلام إلى الله فانصتوا فاسكتوا» ۱۲
وقتى مطلوب عرفا و نهايت آرزوى آنها معرفت شخص صانع مى باشد و بايد شخص صانع و مصداق خارجى و واقعى و خالق و رازق، شناخته شده و مشهود گردد...
پس مى‏گوييم: از بديهيات اوليه عقلى است كه عاقل به نور خويش، توان اين معرفت را ندارد و هيچ ابزار و واسطه‏اى هم براى اين فعل ندارد. و نيز بديهى عقلى است كه تكليف عاقل به اين امر، تكليف به غير مقدور است. اين امر را كسى انكار نمى‏كند جز كم خردان. صاحب شريعت اسلامى به اين امر بديهى، به وضوح در كتاب و سنت، تنبّه داده است و از تكلّم درباره خدا نهى كرده و فرموده است: «آنگاه كه كلام به خدا رسيد ساكت شويد.»
نيز مى‏نويسد:
فَصاحب الشريعة الإسلاميّة بشّر أهل العالم بإمكان حصول المعرفة، أي معرفة شخص الإله و ذات الصانع الخارجي، بحيث يكون العبد مشاهداً لنفس ذلك المصداق الواقعي الخارجي، و يكون رائياً ربّه بأنّه من هو، بحقيقة الرؤية الإيمانيّة القلبيّة، الّتي لا يشوبها ريب و شكّ و ترديد، كما قال: «ولكن يراه القلوب بحقيقة الإيمان.» ۳
پس صاحب شريعت اسلامى، اهل عالم را به امكان حصول معرفت بشارت داده است، يعنى معرفت شخص خدا و ذات صانع خارجى. به اين صورت كه بنده، خود مصداق واقعى و خارجى را ببيند و خود خدا را به حقيقت رؤيت ايمانى قلبى ـ كه هيچ گونه شك و ريب و ترديد داخل آن نمى‏شود ـ رؤيت مى‏كند چنان كه فرمود:

1.ـ همان / ۷۲۰.

2.ـ ر.ك: كافى ۱ / ۹۲.

3.ـ تقريرات اصول / ۷۲۳.

صفحه از 70