ظلّ اللّهى، درّى سپهر سلطنت و پادشاهى، گلدسته گلستان مصطفوى، نوباوه بوستان مرتضوى، آب و رنگ گلشن ايجاد، نوبهار چمن عدل و داد، زيبنده لباس دارايى، زينتبخش افسر سرورى و فرمانروايى، رونق افزاى گلشن بىگرد و غبار دين و دولت، چمنآراى گلزار هميشه بهار ملك و ملّت، زبده سلاطين زمان، نقاوه دودمان ولايت نشان، السلطان بن السلطان بن السلطان، و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان، شاه سلطان حسين الحسينى الموسوى الصفوى بهادرخان ـ لازال كتاب إقباله متداولاً بين الا... ۱ و صحايف ملكه و جلاله مرقومةً على صفحات الليالى و الأيّام ـ درين اوقات خجسته ساعات، اين شرح شريف را تقرّبا إلى الله العظيم و طلبا لمنّه القدي ۲
وقف مخلّد و حبس مؤبّد فرمودند بر كافّه شيعيان و عامّه اهل ايمان كه به مطالعه آن يا استكتاب از آن منتفع گردند. و توليت آن را تفويض فرمودند به ذات اقدس و نفس انفس خود، انعم الله تعالى على المؤمنين بدوام دولته القاهرة و أتّم نعمته بخلود سلطنة الأبدية الباهرة. و بعد از آن به هر كه از سلسله علويه صفويه ـ أدام الله تعالى بركاتهم على البريّة ـ كه سرير آراى كشور سلطانى و زينتافزاى افسر سرورى بوده باشد.
مقرّر آنكه كتابدار سركار خاصّه شريفه، آن را با ساير كتب مختلفه كه وقف نمودهاند، در مكانى معيّن ضبط نموده، سررشته جدا بر آن نگاه دارد و داخل ساير كتب كتابخانه مباركه نكند. و هرگاه اعلى حضرت متولّى را به آن رجوعى و حاجتى نبوده باشد و شخصى آن را خواهد، بعد از تجويز يكى از علماء اعلام و فقهاء كرام و عرض به خدمت اشرف اقدس اعلى و صدور اذن و رخصت والا قبص معتبر گرفته تسليم او نمايد، مشروط به آنكه معطّل نگذارد و زياده بر شش ماه بدون اذن جديد نگاه ندارد. و اگر آن شخص خواهد كه به بلد ديگر نقل و تحويل نمايد، بدون اذن مجدّد از جانب اعلى حضرت متولّى نقل ننمايد. و بعد از رفع حاجت به نيابت اعلى حضرت متولّى سپارد، وقفا صحيحا شرعيا مقرونا بجريان الصيغة الشرعية على الشروط المذكورة المرعية، لا يباع ولا يوهب ولا يؤجر و لا يرهن، فمن بدّله بعد ما سمعه فإنّما إثمه على الذين يبدّلونه.
1.ـ يك كلمه ناخواناست. شايد «الانام» باشد.
2.م ـ العميم (خ ل).