5 ـ 2 ـ حديث سوم:
امام سجاد عليه السلام بعد از ذكر آيه شريفه وَ إِنْ تَعُـدُّوا نِعْمَةَ اللّهِ لا تُحْصُوها۱ در دعاى خود به پيشگاه الهى عرضه مىدارد:
سُبْحَانَ مَنْ لَمْ يَجْعَلْ فِي أَحَدٍ مِنْ مَعْرِفَةِ نِعَمِهِ إِلاّ الْمَعْرِفَةَ بِالتَّقْصِيرِ عَنْ مَعْرِفَتِهَا، كَمَا لَمْ يَجْعَلْ فِي أَحَدٍ مِنْ مَعْرِفَةِ إِدْرَاكِهِ أَكْثَرَ مِنَ الْعِلْمِ أَنَّهُ لا يُدْرِكُهُ. فَشَكَرَ جَلَّ وَ عَزَّ مَعْرِفَةَ الْعَارِفِينَ بِالتَّقْصِيرِ عَنْ مَعْرِفَةِ شُكْرِهِ. فَجَعَلَ مَعْرِفَتَهُمْ بِالتَّقْصِيرِ شُكْراً، كَمَا عَلِمَ عِلْمَ الْعَالِمِينَ أَنَّهُمْ لا يُدْرِكُونَهُ، فَجَعَلَهُ إِيمَاناً، عِلْماً مِنْهُ أَنَّهُ قَدَّرَ وُسْع الْعِبَادِ، فَلا يُجاوِزُونَ ذَلِكَ، فَإِنَّ شَيْئاً مِنْ خَلْقِهِ لا يَبْلُغُ مَدَى عِبَادَتِهِ. وَ كَيْفَ يُبْلغُ مَدَى عِبَادَتِهِ مَنْ لا مَدَى لَهُ وَ لا كَيْفَ؟! تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً.۲منزّه است خداى تعالى. براى احدى، از معرفت نعمت هايش جز احساسِ كوتاهى در برابر شناخت آنها قرار نداده است، چنان كه براى احدى، از شناخت ادراك خويش، بهرهاى بيشتر از علم به اينكه او را درك نمىكنند، قرار نداده است. پس خداى تعالى شناخت و اعتراف بندگان به تقصير در معرفتِ شكرِ خود، شكر گزارده است. خداوند، معرفت آنها را نسبت به عجز و ناتوانى خويش از شكرِ خود را «شكر» به حساب آورده است، همان سان كه از علمِ عالمان به اينكه او را نمىشناسند، آگاه است و آن را ايمان قرار داده است، زيرا خداوند مىداند كه توان بندگان محدود است و به فراتر از آن راه ندارند. چرا كه هيچ چيزى از آفريدگانش به حقيقت عبادتش نمىرسد. چگونه مىشود به حقيقت عبادت او راه يافت، در صورتى كه حدّ و چگونگى براى او نيست؟! خداوند، متعالى و بزرگ است از اين كه كسى به حقيقت او راه يابد.
با بيانى كه گفته شد، روشن گرديد كه اين حديث شريف نيز هيچ تنافى با «معرفت خدا به خدا» ندارد. زيرا معلوم شد كه تحقق معرفت بندگان به خودِ خدا توسط خود او،
1.ـ ابراهيم / ۳۴.
2.ـ كافى ۸ / ۳۹۴. ر.ك: صحيفه سجاديه جامعه / ۲۵ ؛ تحف العقول / ۲۸۳ ؛ بحارالانوار ۷۸ / ۱۴۲.