مرورى بر احاديث معرفت خدا (1) - صفحه 40

حجاب و صورت و مثال، غير خداست، در حالى كه تنها خداى تعالى واحد و يگانه است. پس چگونه به توحيد قائل است كسى كه مى‏پندارد خدا را به غير خدا شناخته است؟ خداشناس فقط كسى است كه خدا را به خود او مى‏شناسد. و كسى كه خدا را به خود او نمى‏شناسد، خدا را نشناخته و غير خدا را شناخته است...و كسى كه مى‏پندارد ايمان به خداى ناشناخته دارد، او از معرفت خدا گم شده است. مخلوق، هيچ چيزى را ـ جز به واسطه خدا ـ نمى‏شناسد. و معرفت خدا جز به او درك نمى‏شود.
در اين روايت، هر گونه واسطه در معرفت خداوند سبحان ـ كه به صورتى بتواند حكايت از خدا كند و تصوّر و توهمى از او به انسان بدهد ـ نفى شده است. اين حديث مى‏رساند كه اوصاف و عناوين و مفاهيم عام ـ هر اندازه سعه داشته باشند ـ خدا را نمى‏شناسانند، چرا كه همه آنها غير خدايند و انطباق آنها به خداى تعالى، انطباق محدود به نامحدود و معقول بر فوق معقول و متصوّر بر فوق تصوّر است.
معرفت خدا تنها به تعريف خود خدا تحقق مى‏يابد و راهى براى معرفت خدا غير از خود او نيست. اين روايت به صراحت مى‏رساند كه معرفت خدا به واسطه غير خدا، معرفتِ خدا نيست، بلكه معرفتِ غير خداست. پس شناخت خدا به خلق، شناخت خدا نخواهد بود. شناخت به مفاهيم و عناوين ـ كه غير خدايند ـ شناخت خدا نخواهد بود. شناخت خدا به واسطه شناخت موجودات، بدون توجه به شناخت خدا به خدا، هيچ گاه به شناخت خود خدا نخواهد انجاميد.
در روايت تصريح شده است كه آن‏كس كه پندارد به خداى ناشناخته ايمان دارد، از معرفت به دور است. معرفت خدا، به فكر و عقل حاصل نمى‏آيد. بى معرفت خدا، به هيچ وجه، خدا عبادت نمى‏شود. و بى معرفت او، توحيد و ايمان معنا نمى‏يابد. ولى بايد دانست كه اين معرفت تنها به دست اوست، تنها اوست كه خود را بايد معرفى كند، و انسان بر اساس اين معرفت خدا را مى‏خواند و اگر كسى از او بر اساس همين معرفت چيزى بخواهد، صحيح است. حديث چهاردهم گوياى اين مطلب است.

صفحه از 61