علمى قرار گيرد.
همچنين رابطه آن با «الذين اوتوا العلم» (عنكبوت / 49) و نيز «الراسخون فى العلم» (آلعمران / 7) ؛ ـ يعنى ثابتان در علم (قرآن) و حقايق گسترده و عميق آن ـ جملگى مطالبى است كه بايستى در گفتارهاى جداگانه مورد بررسى و دقت علمى لازم واقع شوند.
در عين حال، به عنوان اشاره مختصر گوييم: رواياتى كه در مقام معرفى شخص ـ يا اشخاص ـ «من عنده علم الكتاب» (دارندهى علم كتاب) از ميان امت اسلامى وارد شده ـ آن گونه كه شيخ طوسى فرموده (التبيان، ج 13، 267 ـ 268 ) عمدتا ـ به دو قسم مىگردند:
قسم اول: رواياتى كه قول منسوب به ابن عباس و تفسير قتاده و مجاهد را در اين زمينه نقل مىكنند. بر طبق آن، دارندگان علم كتاب در اين آيه (رعد / 43)، عدهاى از مسلمان شدگان از اهل كتاباند، مانند عبداللّه بن سلام، سلمان فارسى و تميمدارى. در اين ميان، ابن سلام شهرت بيشترى يافته است. درباره اين قول به نكاتى اشاره مىگردد:
اولاً : بنا به ظاهر بلكه نصّ آيه شريفه و قرائن خارجى فراوان، مراد از «علم الكتاب» در اين آيه، «علم قرآن» و يا «لوح محفوظ» ۱ است و ربطى به اهل كتاب ندارد كه ما براى توجيه و تأويل، نيازمند پىجويى عالمانى از اهل كتاب باشيم!؟
ثانيا: بسيارى از مفسران بنام، مانند ابن كثير (ج 2، 678) روايات دربارهى ابنسلام را تضعيف بلكه رد كردهاند ؛ چرا كه اين آيه مكى است، در حالى كه مسلمان شدن ابنسلام در مدينه رخ داده است.
ثالثا: روايات قسم دوم ـ كه ذيلاً به آن اشاره مىشود ـ برخى به صورت ضمنى و برخى به صورت صريح، مصداق بودن «ابن سلام» را براى آيه رد مىكنند، كه در اين صورت، ردّ ساير موارد به طريق اولى، سادهتر خواهد بود. و به منظور پرهيز از اطاله، از توضيح بيشتر صرفنظر مىگردد.
رابعا : اين كه اشخاص مذكور و امثال آنان به «وصف دارا بودن علم قرآن» از ميان مسلمين ـ اعم از صحابه و تابعين و غير آنها ـ ممتاز شده باشند. [و خداوند، شهادت و
1.ـ كه حقيقت قرآن ـ با تمام علم و نورانيتش ـ در آن (لوح محفوظ) است (سوره البروج / ۲۱ و ۲۳).