در قرن يازدهم
در اين سده، ابوالعبّاس احمدبنيوسفبناحمد دمشقى مشهور به «قرمانى» (متوفى 1019)، سرداب را به بغداد منتقل كرد! قرمانى چنين مىنويسد:
فصل يازدهم در ذكر خلف صالح امام ابىالقاسم محمّدبنالحسنالعسكرى رضىاللّهعنه، كه در زمان وفات پدرش پنج ساله بود.... شيعه در بغداد عادت داشتند كه در هر روز جمعه، اسبى بر در سرداب ببرند و مهدى را فرا خوانند. آنان، بدينگونه بودند تا وقتى كه سلطان سليمان خان عثمانى بر بغداد مسلّط شد و اين عادت را لغو كرد.» (اخبار الدول و آثار الاول / 117، چاپ سنگى، بغداد).
سامراء در نظر مورّخان قبل از ياقوت حموى
اشاره كرديم كه تا قبل از ياقوت حموى، هيچ تاريخنگارى را سراغ نداريم كه به شيعه، چنان نسبتى داده باشد. اينك براى نمونه، به برخى از نصوص تاريخى قرون گذشته اشاره مىشود:
ابنحوقل (متوفّى بعد از 367 يا 380) گويد:
شهر سرّ من رآى در اين زمان، به اختلال افتاده و زمينهاى آن تباه شده، اهالى هر ناحيهى آن در محلّى كه به عنوان مسجد جامع دارند، گرد مىآيند و حاكم و ناظر در امور خود دارند. ۱
بشّارى مقدسى (متوفى حدود 380) مىنويسد:
سامراء.... اكنون ويران شده، تا آنجا كه شخصى دو و سه ميل راه مىپيمايد و ساختمانى نمىبيند.