پيوست 1
مصنّف در اين كتاب، بارها، از «عدّة من أصحابنا»، از احمدبن محمّدبن خالد، احمدبن محمّدبن عيسى و سهلبن زياد روايت كرده است. نجاشى و علّامه حلّى از مصنّف نقل كردهاند:
1. هر جا در كافى، عدّة من أصحابنا، از احمدبن محمّدبن عيسى است، افراد عدّه ايناناند: محمّدبن يحيى، علىّبن موسى كميدانى، داوودبن كوره، احمدبن ادريس، علىّبن ابراهيمبن هاشم.
علّامه اين دو مورد را نيز از كلينى نقل كرده است:
2. عدّة من أصحابنا، از احمدبن محمّدبن خالد، ايناناند: علىّبن ابراهيم، علىّبن محمّدبن عبداللّهبن اذينه، احمدبن عبداللّهبن اميّة (ابيه ـ خ ل)، علىّبن حسن.
3. عدّة من أصحابنا، از سهلبن زياد، ايناناند: علىّبن محمّدبن علّان، محمّدبن ابىعبداللّه، محمّدبن حسن، محمّدبن عقيل كلينى.
در توضيح كلام نجاشى و علّامه بايد گفت: پس از استقصاء نظر در مباحث گذشته، جاى ترديد باقى نمىماند در اينكه:
1. محمّدبن عبداللّه در عده احمدبن محمّدبن خالد، همان علىّبن محمّد ماجيلويهبن ابىالقاسم بنداربن عمران حنانى ابوالحسن قمى است، كه نوه دخترى احمدبن محمّدبن خالد برقى است.
2. ابناذينه در عبارت نقل شده دوم، تصحيف شده و صحيح آن «ابنابنته» است.
3. احمدبن عبداللّه در اين سلسله نيز نواده احمدبرقى است. پس اينكه از «ابن اميّه» يا «ابن ابيه» نام برده، خطاست و صحيح آن «ابن ابنه» (نوه پسرى او) است.