است؛ تا در جنگ و ستيز با بينش كامل از او پيروى كنند و در دلشان شک و شبههاي راه ندهند: «وَ مِنَ الْعَجَبِ بَعْثُهُمْ إِلَي أَنْ أَبْرُزَ لِلطِّعَانِ وَ أَنْ أَصْبِرَ لِلْجِلَادِ هَبِلَتْهُمُ الْهَبُولُ لَقَدْ كُنْتُ وَ مَا أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ وَ لَا أُرْهَبُ بِالضَّرْبِ وَ إِنِّي لَعَلَى يقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ غَيرِ شُبْهَةٍ مِنْ دِينِي؛ شگفتا! از من خواستهاند كه در برابر نيزههاشان حاضر گردم، و در مقابل شمشير آنان شكيبايى ورزم. سوگواران در سوگشان بگريند، من كسى نبودم كه به نبرد تهديد شوم، يا از ضرب شمشير بهراسم. من به پروردگار خويش يقين دارم و در دين و آيين خود گرفتار شك و ترديد نيستم».
در خطبه 197 نيز به منظور مطيع کردن شنوندگان در باره اوامر صادره از سوي ايشان، به معرفي خود ميپردازد و اين گونه بيان ميفرمايد که هرگز و در هيچ لحظهاى از آن چه خداوند و پيامبرش دستور داده سرپيچى و نافرمانى نكرده است و براي تأکيد بر صحت گفتار خود، دانش اصحاب پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله را شاهد قرار ميدهد، به فدا کردن جان خويش در برابر جان پيامبر ـ در ليلة المبيت ـ و جريان رحلت پيامبر در حالي که سر ايشان بر سينه حضرت علي عليه السلام بود اشاره ميکند. امام پس از ذكر فضيلت، سوابق و موقعيت خود، به شنوندگان دستور مىدهد كه با دلايل و براهينى كه دارند به سوى نبرد با دشمن خويش بشتابند: «وَ لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ صلي الله عليه و آله أَنِّي لَمْ أَرُدَّ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ وَ لَقَدْ وَاسَيتُهُ بِنَفْسِي فِي الْمَوَاطِنِ الَّتِي تَنْكُصُ فِيهَا الْأَبْطَالُ وَ تَتَأَخَّرُ فِيهَا الْأَقْدَامُ نَجْدَةً أَكْرَمَنِي اللَّهُ بِهَا وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِي وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِي كَفِّي فَأَمْرَرْتُهَا عَلَى وَجْهِي وَ لَقَدْ وُلِّيتُ غُسْلَهُ صلي الله عليه و آله وَ الْمَلَائِكَةُ أَعْوَانِي؛ اصحاب و ياران محمد صلي الله عليه و آله كه حافظان و نگهداران اسرار او هستند، به خوبى مىدانند كه من حتى يك لحظه به معارضه با [احكام و دستورهاي] خدا و پيامبر برنخاستهام، بلكه با در كف گذاشتن جان خود، در صحنههاى نبردى كه شجاعان قدمهايشان مىلرزيد و پشت كرده فرار مىكردند با حضرتش مواسات كردم، و اين شجاعتى است كه خداوند مرا به آن اكرام فرموده است. رسول خدا صلي الله عليه و آله در حالى كه سرش بر سينهام قرار داشت قبض روح گرديد، و جانش در دستم جريان پيدا كرد؛ آن را به چهره كشيدم. من متصدى غسل آن حضرت بودم و فرشتگان مرا يارى مىكردند».
مهارت مشاهده کردن
مشاهده کردن يعني ديدن، توجه و حس کردن به صورت مستقيم، منظم و تحليلي که در آن از حداکثر حواس ممکن براي ثبت وقايع استفاده ميشود ۱. هنگامي که انسان خوب ديدن را بياموزد، در برقراري ارتباط با ديگران بسيار موفق خواهد بود؛ زيرا او به همه چيز توجه دارد و آن را حس ميکند، تمام رفتارهاي غير کلامي مخاطب را به دقت ميبيند و مشاهده ميکند و واکنش مطلوب را به آن نشان ميدهد.
1.شيوههاي ارتباط مؤثر بر فرزندان، ص۲۹