اوّلاً، انسان به حکم عقل عملي و بر اساس الزامات اخلاق عمومي، خود را موظّف به فروتني و خضوع در برابر افرادي ميداند که حقّي بر عهده او دارند. در نتيجه لازمه اين تعريف اين است که عقل انسان که رسول درون است، او را به عبادت غير خدا فراخوانده باشد.
ثانياً، قرآن نيز بر اين حکم عقل عملي، صحه ميگذارد و در مورد پدر و مادر ميفرمايد: (وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ؛ براي آن دو، بالهاي رحمتت را بگستران)۱. اگر بخواهيم عبادت را اين گونه تعريف کنيم، لازم ميآيد که قرآن کريم انسان را به شرک در عبادت دعوت کرده باشد.
امّا گروه ديگري از اهل ادب، معناي خاصتري براي عبادت بيان کردهاند:
طريحي ميگويد: «العبادة هي غاية الخضوع و التّذلل؛ عبادت نهايت خضوع و افتادگي است» ۲.
اين معنا نيز هر چند از معناي قبل خاصتر است، ولي هنوز با حقيقت عبادت فاصله دارد؛ زيرا يکي از مصاديق بارز عبادت، حد اعلاي خضوع، يعني سجده است. با اين حال، خداوند فرشتگان را به سجود در مقابل آدم فرمان داده است: (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا)۳.
و در داستان حضرت يوسف، برادرانش و حتي يعقوب نبي نيز در برابر يوسف سجده کردند:(وَ رَفَعَ أَبَوَيهِ عَلَي الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ يا أَبَتِ هذا تَأْوِيلُ رُءْياي مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّي حَقًّا)۴.
لازمه تعريف دوم و آيات ذکر شده اين است که:
اوّلاً، خداوند فرشتگان را به شرک در عبادت فرمان داده باشد.
ثانياً، خانواده حضرت يوسف عليه السلام از جمله يعقوب نبي جزو مشرکان به شمار آيد.
بنا بر اين، معاني ياد شده، عامتر از معناي حقيقي عبادت است و بايد در معناي عبادت قيودي را در نظر بگيريم که با مفهوم عبادت همخواني داشته باشد.
پس تعريف جامع و مانع عبادت، اين تعريف است: «عبادت، صرف خضوع و تسليم نيست، بلکه بايد اين خضوع و تسليم در برابر موجودي باشد که اعتقاد به ربوبيت آن داشته باشيم».
با توجّه به اين تعريف، هر گونه خضوعي که از اعتقاد به ربوبيت و خدايي طرف و نسبت دادن کارهاي الهي به وي پيراسته باشد، نميتواند عبادت قلمداد گردد هر چند از نظر خضوع و فروتني در حدّ نهايي باشد.
محمّد بن عبد الوهاب از رواياتي که استشهاد ميکند چنين نتيجه ميگيرد که عبادت از محبّت بالاتر است، امّا چون قيد اعتقاد به ربوبيت را براي عبادت شدن اين حب قرار نداده است،
1.اسراء / ۲۴
2.مجمع البحرين، ج ۳، ص ۹۲
3.بقره / ۳۴
4.يوسف / ۱۰۰