غير جازم مقدّر است که محلي از اعراب ندارد ۱. آيه درخواست غفران و حفظ از عذاب را بعد از مجرد ايمان بيان کرده است، پس دلالت ميکند بر اين که مغفرت بر ايمان مترتّب ميشود ۲ و در نتيجه، طلب غفران صابران با توسّل به ايمانشان است.
روايات نيز به وضوح بر توسّل به اعمال صالح دلالت ميکنند. مانند حديث غار که از طرق متعدّد توسّط فريقين نقل شده است که نافع از ابن عمر از رسول الله صلي الله عليه و آله روايت ميکند:
در گذشته، سه نفر هنگام باران به غاري پناه ميبرند. بر اثر ريزش باران، صخره عظيمي دهانه غار را بست. يکي از آنان گفت چيزي جز راستگويي ما را نجات نميدهد. بياييد هر يک از ما عمل صالحي را که انجام دادهايم بازگو کنيم و از خداوند به حرمت و برکت آن عمل درخواست فرج کنيم.
يکي از آنها گفت: خداوندا! تو خودت ميداني که من فردي را اجير کرده بودم تا در برابر نيم درهم براي من کار کند. او رفت و من به عمد به سراغش نرفتم. با آن پول کشت و کار کردم تا از سود آن گاوي خريدم. سپس او آمد و مزدش را خواست. به او گفتم آن گاو را بردار که آن سود آن نيم درهم است. همانا تو ميداني که من اين کار را از ترس تو انجام دادم پس براي ما گشايش بفرست. در اين هنگام، صخره کمي عقب رفت.
ديگري گفت: خداوندا! من پدر و مادر پيري داشتم و هر شب شير گوسفندم را برايشان ميآوردم. شبي هنگامي که شير آوردم هر دو خواب بودند در حالي که همسر و فرزندانم گرسنه بودند. پس گفتم به آنها نميدهم تا والدينم را سير نمايم امّا کراهت داشتم که شير را بر زمين بگذارم و از سوي ديگر، دوست نداشتم آنها را از خواب بيدار کنم. لذا به همين حالت ايستادم تا صبح که آنها بيدار شدند. پس اگر از اين که، اين اعمال را براي رضاي تو انجام دادهام آگاهي، ما را نجات بده. در اين هنگام، صخره از در غار کنار رفت تا توانستند آسمان را ببينند.
در اين هنگام ديگري گفت: خدايا! تو ميداني من دختر عمويي داشتم که از همه کس براي من عزيزتر بود و با او روابطي داشتم. به او هزار دينار دادم تا از او کام گيرم و قدرت بر انجام آن را داشتم. امّا به ياد آتش دوزخ، آن مجلس و هزار دينار را ترک کردم. خدايا! اگر من اين کار را براي تو انجام دادم ما را نجات بده. پس صخره کنار رفت و نجات يافتند ۳.
اين حديث، نه تنها بر جواز توسّل به اعمال دلالت دارد، بلکه بر مستجاب بودن چنين توسّلي نيز رهنمون ميشود.
1.اعراب القران الكريم، ج ۱، ص ۱۲۷
2.البحر المحيط في التفسير، ج ۳، ص ۵۶؛ روح المعاني في تفسير القران العظيم، ج ۲، ص ۹۹؛ أنوار التنزيل و أسرار التأويل، ج ۲
3.صحيح البخاري، ج ۴، ص ۱۴۷ـ ۱۴۸