معاويه را ميدهد (اين روايت از طرق عامّه به ما رسيده است و آية الله خويي نيز آن را غير قابل اعتماد دانستهاند).
جمعبندي
بررسي مجموعهاي از روايات اهل بيت و برداشتهاي رجاليان شيعه در باره شخصيت مختار گذشت. روايات مذمّت، در منابع شيعي بسيار کمتر از گزارشهاي تاريخي عامّه است. امّا همين روايات اندک نيز ميتواند وي را از اعتبار ساقط کند.
بيشتر رجاليان شيعه، نسبت به روايات مذمّت وي روي خوش نشان نداده و مايلند وي را از بسياري از گفتارهاي منفي پاک جلوه دهند.
به نظر ميرسد که مقايسه مختار با افرادي چون محمّد بن مسلم و زراره، تشبيه درستي نباشد؛ چه اين که شخصيت اين دو فقيه و محدّث نامدار شيعه بسيار تابناکتر از اين است که با چند روايات تقيّهاي خدشهاي و يا ابهامي بر ايشان وارد شود.
روايات تقيّهاي که در مذمّت اين دو و نظاير ايشان مطرح است، بيشتر توجّه حاکمان و مخالفان را به خود جلب ميکرد تا اين که انديشه شيعيان را نيز به خود معطوف دارد. حال آن که شخصيت مختار از همان عصر خودش تا کنون همواره همراه با ابهامات گسترده در بين فريقين بوده است. نميتوان تحرّکات سياسي او را در همکاري با حکومتها و بويژه آل زبير به راحتي توجيه کرد. همچنين اگر گزارشهاي شيوه انتقامگيري وي از قاتلان شهداي کربلا صحّت داشته باشد نيز قابل توجيه نخواهد بود.
تنها نکته مثبت که در زندگي مختار قابل دفاع بوده و سبب خرسندي اهل بيت بوده است، اصل کشتن قاتلان امام حسين عليه السلام و مسبّبان شهادت مظلومان کربلا است.
رجاليان نيز به حسب وظيفه رجالي خويش، تنها به دنبال بيان وثاقت و يا مدح مختار بودهاند و بررسي همه جانبه شخصيت وي را فرو گذار کردهاند. به نظر ميرسد که لازم است فارغ از تعصّبات مذهبي با يک بررسي همه جانبه (حديثي، تاريخي، رجالي و...) و بدون هيچ گونه پيشداوري و پيشفرضي، شخصيت مختار بن ابي عبيد ثقفي بازخواني شود.
بي ترديد نتايج چنين پژوهشي ميتواند به بسياري از احتمالات و يا شبهات در باره وي پاسخ دهد. آن گاه به خوبي روشن خواهد شد که مختار واقعاً درد دين داشته و شيعهاي دلسوخته بوده است که از ظلم امويان بر امام حسين عليه السلام و کوتاهي کوفيان، به ستوه آمده و قيام کرده است و يا اين که شخصيتي سيّاس، فرصتطلب و مقامجو بوده که به خونخواهي مظلومان کربلا، به چشم پلهاي براي نيل به مقاصد خويش مينگريسته است.