علامه همچنين در تأييد اين قضيه، روايتي از کشّي و نقلي از تاريخ طبري نيز ميآورد. ايشان ميگويد: «از آن جا که انتقام امام حسين عليه السلام تکليفي الهي بر دوش امام سجاد عليه السلام نبوده لذا مرجع مختار در مسئله قيام را برادرشان محمّد بن حنفيه قرار دادند» ۱.
چرايي ناسزاگويي به مختار در زمان امام باقر عليه السلام
گزارشهاي متعدّدي در دست است که در عصر امام باقر عليه السلام نسبت به مختار با تندي بسياري برخورد ميکردند. نهي امام از دشنامدهي به مختار، اشاره به همين فضا است. در چنين شرايطي است که فرزند مختار نيز نسبت به پدرش دچار ترديد شده و در يکي از روزهاي عيد قربان با مراجعه به امام و شکوه از حرفهاي متعارض در باره پدرش، نظر درست را از امام ميطلبد. امام نيز با بياني شيوا مختار را از اين گونه اتّهامات مبّرا دانسته و مستحقّ دشنام نميداند. در پايان جلسه، امام از مختار به نيکي ياد کرده و در حق وي دعا ميکند. گفتني است که اين متن، طولاني و خواندني است.
به نظر ميرسد احتمالات زير پاسخي به چرايي شيوع ناسزاگوييها در فضاي منفي جامعه آن روز بوده باشد:
1. تبليغات منفي حکومتي: تبليغات سوء دستگاه خلافت اموي، آل زبير و مروانيان عليه مختار و سعي در تخريب شخصيت او، به دليل قيامي است که سبب تضعيف پايههاي حکومت اموي و آل زبير شد. اين گونه تبليغات، باعث تشويش افکار عمومي ميشد.
2. يکساننگري به عرب و عجم: مختار در حکومتي که به پا کرد، به دليل عدم ترجيح عرب بر عجم و ملاحظات سياسي ـ حکومتي، همواره مورد اعتراض عمومي جامعه عرب آن روزگار بوده است.
3. فزونيخواهي برخي از شيعيان تند رو: مختار در اجراي حکم مجازات مجرمان و ساير اعمال حکومتي، مورد طعنه و شماتت گروهي از افراطيان شيعه قرار ميگرفت که بازماندگان جريان توابّين بودند. مثلاً در جريان قصاص و مجازات بسياري از امويان و افرادي که به نحوي درکربلا شرکت داشتند، قائل به مجازات حتي بر خلاف شرع و تحت هر شرايطي بودند. در حالي که مختار طبق ملاحظات سياسي و نيز عدالت نميتوانست به خواسته آنان عمل کند لذا او را مورد طعن قرار ميدانند.
4. شيوع يا شايعهسازي روايات مذمّت: از جمله: ادّعاي نبوّت کردن، لعن او توسّط امام باقر عليه السلام، کذّاب بودن، جريان مظلم ساباط که مختار به عمويش پيشنهاد تسليم امام حسن عليه السلام به
1.قاموس الرجال، ج ۱۰، ص ۱۴