ميکند و ميفرمايد كه در حال حاضر وضع جامعه اسلامي به گونهاي است كه ما نسبت به هركس ابراز ميل كنيم يا او نسبت به ما ابراز تمايل كند، جانش به خطر ميافتد و حداقل اين که آموزههايش زير سؤال ميرود. من براي اين كه تو را حفظ كنم مجبورم پشت سرت بدگويي كنم. سپس امام، زراره را به سفينهاي كه حضرت خضر عليه السلام در جريان همراهي حضرت موسي عليه السلام با او، سوراخ كرد تشبيه ميكند.
امام از زراره چنين تعبير ميکند: «فإنّك افضل سفن ذلک البحر القمقام الزاخر» ۱. ميفرمايد الآن جامعه شيعه يك جامعه طوفانزده و مانند اقيانوسي متلاطم است. افراد جامعه شيعي براي گذر از اين اقيانوس نياز به مركبهايي مطمئن دارند و تو به عنوان مطمئنترين مركب بايد حفظ شوي و حفظ تو به بدگويي من است.
در ادامه روايت، امام به دستور متفاوت خويش در انجام مناسك حج نسبت به ابو بصير و زراره اشاره ميکند و ميفرمايد: «اي زراره! بدان كه هر چه پيامبر آورده بود تحريف كردند و آموزههايي رايج در بستر عمومي جامعه اسلامي همه تحريف شده است. و هر آن چه ما ميگوييم حق است. اگر ما اجازه داشتيم و حقايق را بيان ميكرديم، ميدانستيد كه تاب تحمّل نداريد». سپس ميفرمايد:
و لو قد قام قائمنا و تكلّم متكلّمنا ثم استأنف بكم تعليم القرآن و شرائع الدين و الأحكام و الفرائض كما أنزله الله علي محمّد صلي الله عليه و آله لأنكر أهل البصائر فيكم ذلك اليوم إنكاراً شديداً»۲.
در اين روايت نيز رگههاي نقد محتوايي را در برخورد زراره با امام صادق عليه السلام ميبينيد.
امام اين سيره را تأييد ميكند يا به خاطر شرايط جامعه به صورت مقطعي آن را ميپذيرد؟
جريان نقد محتوايي در عمق جان عقلا جاي دارد و سيره عقلا آن را ميطلبد. و امام چون نميتواند تمام حقايق را براي مردم بازگو كند، براي حفظ حيات جامعه شيعي و به دست آمدن فرصت مناسب، سكوت ميكند. عرض بنده اين است كه نقد محتوايي در نهاد عقلاست و بازگشت سيره عقلا در حجيّت خبر واحد به نقد محتوايي است نه شخصيت راوي.
يعني امام نقد محتوايي را تقرير ميکند؟
بله. تا اين جا سه مشکل و مانع در اعتبار سنجي احاديث در عصر أئمه عرض شد.
1.اختيار معرفة الرجال، ج ۱، ص ۳۵۰، ش ۲۲۱
2.همان، ج ۱، ص ۳۵۰، ش ۲۲۱