نقش غاليان در اشتهار تهمت غلو به جابر جعفي - صفحه 156

انحراف به سمت غلو است و نه فساد عقل. محدث نوري و موحد ابطحي - که کتاب نجاشي را شرح نموده است - از اين کلام نجاشي ابراز تعجب کرده، نوشته‌اند:
عجيب است که نجاشي به اشعاري که استادش مفيد در مورد اختلاط جابر خوانده، استناد مي‌‌کند، ولي اعتماد مفيد و ساير مشايخ مانند: کليني، صدوق، طوسي و ديگران به روايات او و روايات فراوان وي در کتب متقدم و احاديث وارد شده را در مدح وي ناديده مي‌‌گيرد.۱
عامل ديگري که پذيرش کلام نجاشي را دشوار مي‌‌کند، اين است که وي در اين مورد به اشعار استادش مفيد ۲ استناد مي‌‌کند۳ و مستند ديگري جز اين که راويان احاديث او ضعفا هستند، ارائه نمي‌دهد؛۴ اما خود مفيد در رساله عدديه، جابر بن يزيد را از فقهايي دانسته که طعن و ذمي بر آنان وارد نيست.۵
محدث نوري و مامقاني در حل اين تعارض چنين گفته‌اند که ممکن است مفيد اين اشعار را از باب حکايت و نه از باب اعتقاد به صدق مضمونش خوانده باشد. به نظر نوري، شايد اين اشعار به مطالبي که ضعفا به جابر نسبت داده‌اند، اشاره داشته است و بنا بر اين، ضعفي متوجه جابر نمي‌شود؛ و چنان که متذکر شده‌اند، به هر حال، اکنون، شاعري که اين اشعار را سروده براي ما مجهول است.۶ واضح است که ضعيف بودن راويان احاديث جابر جعفي نيز - که نجاشي آن را دليلي بر مختلط بودن خود وي دانسته - دليل بر ضعف خود او نمي‌شود؛ چنان که ابن غضايري بدان تصريح کرده است.۷
در باره شبهه مختلط بودن جابر، بيان محدث نوري شايان توجه است. او بر اين نظر است که مبناي شماري از عالمان شيعي قرون اوليه اسلامي - که جابربن يزيد را توثيق نکرده‌اند - اين بوده است که برخي مسائل در باره معارف در نزد آنان مُنکَر و نادرست محسوب مي‌شده و معتقدِ به آن را گمراه و مختلط مي‌دانسته‌اند؛ از جمله عالم ذَرّ و اَظلّه نزد شيخ مفيد و طي الارض نزد سيدمرتضي و وجود بهشت و جهنم در زمان حاضر نزد سيّد رضي؛ در حالي که اين معارف در عصر ما در حکم ضروريات به شمار مي‌روند. بنا بر اين، نسبت اختلاط دادن به وي به منزله اعتراف به دست‌يابي او به مقامات عاليه در معارف است.۸ او در جاي ديگري مي‌‌نويسد:

1.. رجال النجاشي، ص۱۲۸.

2.. خاتمة مستدرک، ج۴، ص۲۱۸؛ تهذيب المقال، ج۵، ص۹۳؛ ر.ک: الجامع في الرجال، ج۱، ص۳۵۳.

3.نجاشي نص شعر را نياورده و تنها به مضمون آن اشاره کرده است.

4.. ابو علي حائري نيز استناد به اشعار در طعن جابر را از فردي مانند نجاشي غريب دانسته است؛ منتهي المقال، ج۲، ص۲۱۹.

5.. جوابات اهل الموصل، ص۲۵، ۳۵ - ۳۶؛ معجم رجال الحديث، ج۴، ص۳۳۸.

6.. تنقيح المقال، ج۱، ص۲۰۳؛ خاتمة مستدرک، ج۴، ص۲۱۷ - ۲۱۸.

7.. خلاصة الاقوال، ص۹۴؛ ر.ک: تنقيح المقال، ج۲، ص۲۰۳.

8.. خاتمة مستدرک، ج۴، ص۲۱۸.

صفحه از 170