صاحب جواهر مينويسد:
روايت «يسَلِّمُ» علاوه بر اينکه در کتاب الفقيه آمده که به طور قطع، اضبط از التهذيب است و نيز در باب ديگر از التهذيب وارد شده، موافق است با دو حديث صحيح ديگر از زراره و حلبي که در آنها مشابه همين از امام صادق عليه السلام سؤال شده است.۱
زراره از امام صادق عليه السلام روايت کرده که از آن حضرت پرسيدم در باره شخصي که پشت سر امام جماعت است و امام تشهّد آخر را طولاني کند، او چه ميتواند بکند؟ «قَالَ: يسَلِّمُ وَ يمْضِي لِحَاجَتِهِ إِنْ أَحَبَّّ؛۲حضرت عليه السلام فرمود: اگر دوست داشته باشد، ميتواند سلام نماز را بدهد و دنبال حاجت خود برود».
گاهي هم با مقايسه روايات مشابه، ادعاي تصحيف در يک حديث مورد نقد قرار ميگيرد. سيد عبد الکريم بن طاوس در کتاب فرحة الغري، پس از ذکر دو حديث در فضيلت انگشتر عقيق ميگويد: اين دو حديث ردّ قول حمزة بن الحسن اصفهاني در کتاب التنبيه علي حدوث التصحيف ميکند که او گفته است اين روايت مشهور از پيامبر صلي الله عليه و آله : «تَخَتَّمُوا بالعقيق» تصحيف است و حضرت فرمودهاند: «تَخَيمُوا بالعقيق»؛ يعني در وادي عقيق (اسم صحرايي در بيرون مدينه) خيمه بزنيد؛ از اين دو حديث ظاهر شد استبعاد اصفهاني خطاست و مراد از عقيق همين سنگ معروف است.۳
7. از ديگر راههاي کشف تصحيفات، اجمال و نارسايي متني است. برخي از محقّقان به عنوان
يک قاعده بر اين باورند که «هر جايي که معناي عبارتْ متکلّفانه است، اصل، مصحّف بودن عبارت است»؛ زيرا در چنين مواردي، با وجود علم اجمالي به خطا، نميتوان اصالت عدم الخطا را
جاري ساخت.۴
8. يکي ديگر از راههاي بسيار مهم و پرکاربرد، پي بردن به تصحيفات عارض بر حديث، وجود ناسازگاري ظاهري آن با مسلمات و بديهيات شرعي و عقلي است.
در الکافي چند خبر در باب «ما جاء في الاثني عشر و النص عليهم»۵ وجود دارد که امامان معصوم شيعه عليه السلام را بر خلاف مذهب و اعتقادات اين طايفه، ظاهراً سيزده نفر ميشمارد. از جمله ضروريات مذهب، اعتقاد به امامت دوازده امام است که اگر حديثي خلاف آن باشد، پذيرفتني نيست.
1.. جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج۱۰، ص۲۹۵. «مع أن المروي عن الفقيه الذي هو أضبط من التهذيب قطعا «يسلم و ينصرف و يدع الامام» كموضع آخر من التهذيب، و لعله الحق لموافقته حينئذ لصحيحي زرارة و الحلبي عن الصادق عليه السلام . المسؤول فيهما عن مثل ذلک». و نيز ر.ک: رياض المسائل في تحقيق الأحكام بالدلائل، ج۳، ص۲۴۵.
2.. من لا يحضره الفقيه، ج۱، ص۳۹۳، باب الجماعة و فضلها، ح۱۱۶۴. و نيز روايت حلبي از امام صادق عليه السلام : «عَنِ الْحَلَبِي عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي الرَّجُلِ يكُونُ خَلْفَ الْإِمَامِ فَيطِيلُ الْإِمَامُ التَّشَهُّدَ، قَالَ: يسَلِّمُ مَنْ خَلْفَهُ وَ يمْضِي فِي حَاجَتِهِ إِنْ أَحَبَّ» (تهذيبالأحكام، ج۲، ص۳۱۷، ب۱۵، ح۱۵۵ و ص۳۴۹، ب۱۶، ح۳۳؛ وسائلالشيعة، ج۶ ، ص۴۱۶، ب۱، ح۸۳۱۵).
3.. فرحة الغري، ص۸۹ .
4.. «درنگي در واژه «تَنَقَّبَتْْ» در زيارت عاشورا»، ص۴۲.
5.. الكافي، ج۱، ص۵۳۱، ح۷ و۱۷و ۱۸.