تأليف كتاب من لا يحضره الفقيه گرديد. شايد سفرهاي متعدد وي به خراسان و سكونتهاي كوتاه و بلند او سبب شده كه رجاليان او را سرشناس طائفه اماميه در خراسان بدانند.۱
شيخ صدوق در سفر سوم خود به خراسان، پس از زيارت امام رضا عليه السلام در روز سه شنبه هفدهم شعبان سال 368 ق، پس از املاي احاديث جلسه نود و چهارم كتاب الامالي، شهر مشهد را به قصد سفر به ديار ماوراءالنهر ترك كرد. صدوق به بلخ و سه شهر اصلي ماوراءالنهر، يعني إيلاق، سمرقند و فرغانه رفت. احتمالاً شيخ پس از طي مسافت طولاني و گذر از شهرهاي مرو رود و فارياب به بلخ رفته و پس از حضور در اين شهر و دست كم استفاده از هفت استاد حديث، از رود پر تلاطم و بزرگ جيحون (يا آمويه) گذشته و به سرزمين سر سبز ماوراءالنهر وارد شده است. سمرقند نزديكترين شهر بزرگ در اين مناطق به بلخ است و شيخ بايد نخست، به سمرقند رفته باشد و پس از آن به ايلاق و آن گاه، به فرغانه دورترين منطقه در ماوراءالنهر.
4. ابو مفضل محمد بن علي شيباني: او يكي از افراد مهم در انتقال ميراث مكتوب و غير مكتوب حديث اماميه از ماوراءالنهر به بغداد بوده است. شيباني با نقل روايات راويان بخارا۲ و همچنين كسب اجازه روايت كتابهاي محمد بن مسعود عياشي از فرزندش جعفر۳ توانست تراث حديث شيعه را از خاور به بغداد به ارمغان آورد.
5. جعفر بن محمد بن قولويه قمي: وي نيز با سفر به خراسان و ماوراءالنهر توانست به عنوان حلقه ارتباطي حوزه حديث ماوراءالنهر و مدرسه بغداد نقش ايفا كند. از مهمترين اساتيد وي در اين سفر جناب عمر بن عبدالعزيز كشي بوده است. با توجه به عدم خروج كشي از خراسان، به نظر ميرسد كه ابن قولويه به خراسان رفته باشد. نقل كتب روايي كشي (رجال الكشي)،۴ حسين بن اشكيب مروزي،۵ جعفر بن احمد بن ايوب سمرقندي۶ و نصر بن صباح بلخي۷ حاصل اين سفر است. همچنين وي شاگرد جعفر فرزند عياشي۸ نيز بوده است.
از آنچه گذشت، به خوبي ميتوان دريافت كه روزگاري نه چندان دور آفتاب حديث شيعه در بسياري از مناطق ماوراءالنهر درخشان ميتابيد و شهرهاي گوناگون آن ديار از اين درخشش بر خود ميباليدند. هر چند اين تلالؤها چندان پايدار نبود، اما فروغِ آن همواره و تا به امروز پايدار ماند؛ چه اين كه اين خطه ارزشمند، نزديك به چند قرن محدثان و راوياني را در خود جاي دارد و راهِ احاديث بسياري را به آن گشود و كتابهايي را مدون ساخت كه تا امروز نيز بركاتِ تلاش محدثان ماوراءالنهري همچنان زيبنده حديث
1.. همان، ص۳۸۹، ش ۱۰۴۹.
2.. كفايةالاثر، ص۹۰.
3.. رجال الطوسي، ص۴۱۸.
4.. رجال النجاشي، ص۳۷۲، ش ۱۰۱۸.
5.. همان، ص۴۴، ش ۸۸.
6.. همان، ص۱۲۱، ش ۳۱۰.
7.. همان، ص۴۲۸، ش ۱۱۴۹.
8.. همان، ص۲۱۹، ش ۵۷۲؛ التهذيب، الجزء ۴، باب كمية الفطرة، الحديث ۲۳۲.