و دوم، اين كه كلاسهاي حديثي عالماني را بر ميگزيدند كه يا تمايلاتي به شيعه داشتند و يا اين كه راوي احاديث ولايت و يا فضايل اهل بيت بودهاند.
سومين مطلبي را كه شيعه رعايت ميكرد، اين بود كه معمولاً روايات فقهي و كلامي را از راويان سني روايت نميكردند. بلكه بيشتر روايات اخلاقي و يا فضايل را تمايل به نقل داشتند.
نمونه: شيخ صدوق كه سالها در ماوراءالنهر و منطقه خراسان حضور داشته است و معمولاً در نقل روايات اندكي متسامح است، هيچگاه از عالمان مشهور و بزرگ سني ـ كه معاصرش بودهاند ـ روايت نكرده است. او اگر چه از راويان عامه آن ديار بسيار نقل كرده، ولي در بين اساتيدش كمتر ـ و يا تقريباً هيچ ـ راوي مشهور سني ديده نميشود. به طور طبيعي او ميتوانسته از راويان بزرگ سني عصرش، همچون: ابن حبان (م 354 ق)، طبراني (م 360 ق)، عبدالله بن عدي (م 365 ق) و دار قطني (م 385 ق) روايت كند، ولي نام هيچ يك از ايشان در متون روايي او ديده نميشود. اين حساسيت شيعه، شايد به خاطر پاسداري از كيان و هويت شيعي بوده باشد.
همچنين موضوع بيشتر روايات صدوق ـ كه از سنيان گزارش كرده است ـ مسائل اخلاقي و يا فضايل است. البته گاهي روايات تاريخي را نيز نقل كرده است.
برخي از عالمان سني ماوراءالنهر ـ كه شيعه از روايات ايشان بهره برده است ـ عبارتاند از: ابوعلي صالح بن محمد بغدادي (محدث اهل سنت در نيمه دوم سده سوم هجري)۱ ، مقيم بخارا،۲ أحمد بن سهل (ابونصر) فقيه بخارا و راوي روايت ثقلين،۳ عبدالله بن صالح بخاري (م 305 ق).۴
حفظ آثار روايي امام رضا عليه السلام
توجه ويژه راويان سني به روايات امام رضا عليه السلام از مهمترين نكات عالميان سني اين منطقه است. شايد همين توجه بوده كه امروزه روايات امام رضا در بين متون عامه بيش از روايات ديگر امامان ـ غير از روايات امام علي ـ است. اين توجه اهل سنت خراسان سبب شد كه پارهاي از متون مربوط به روايات اين امام بزرگوار توسط ايشان حفظ گردد.
يكي از متون مهم كه تا امروز حفظ شده است كتاب مسند الرضا است. بسياري از راويان اين كتاب سنيان منطقه خراسان بودهاند. و ظاهراً مدتها اين كتاب در بخارا تدريس ميشده است؛ به عنوان نمونه نور الدين حمزة خدايادي از راويان و دانشمندان سده پنجم و ششم هجري در بخارا۵ يكي از راويان كتاب مسند الرضا عليه السلام است.
جالب اينجاست كه يكي از سه نسخه كتاب مسند الرضا نيز مشهور به نسخه بخاري است كه در بخارا بوده است. اين نسخه در قرنهاي سوم، چهارم و پنجم در بخارا شناخته شده بوده است؛ چه اين كه
1.. تاريخ بغداد، ج۹، ص۳۲۲ ـ ۳۲۳، ش ۴۸۶۲.
2.. كه شيخ صدوق در الخصال روايات متعددي را به واسطه محمد بن جعفر بندار از وي گزارش كرده است.
3.. المناقب، خوارزمي، ص۱۵۴ ـ ۱۵۵، ح۱۸۲.
4.. ر.ک: الخصال، ص۲۱۰، ح۳۴.
5.. الانساب، ج۲، ص۳۲۹؛ معجم البلدان، ج۲، ص۳۲۹.