باب الدليل علي أنّ الخمس لنوائب الرسول الله صلي الله عليه و آله ...۱
از عناوين ابواب در مالکيت خمس ـ که با اين باب آغاز ميگردد ـ بر ميآيد که بخاري ديدگاه ثابتي در اين مقوله نداشته است؛ چنان که عنوان اين باب حاكي از آن است كه خمس را مختص به حوادث و گرفتاريهايي که براي رسول الله صلي الله عليه و آله و مساکين پيش ميآيد، ميداند و دليل آن را گزارش جريان معروف در تسبيح فاطمه ـ عليها سلام ـ ميداند.
در اين باب به ماجراي حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ مبني بر در خواست خادمي از پيامبر صلي الله عليه و آله و امتناع ايشان از اجابت اين خواسته و در عوض آموختن تسبيحات معروف به آن بزرگوار ميپردازد.
به گفته عيني در اين حديث، سخني از خمس نيست، ولي از معناي آن به دست ميآيد که پيامبر صلي الله عليه و آله از پرداخت خمس به فاطمه ـ سلام الله عليها ـ خودداري کرد و اهل صفّه و نيازمندان را ترجيح داد.۲
بر خواننده نکتهسنج روشن است که اين گزارش به تنهايي نميتواند دليل بر مطلب فوق باشد، بلکه بايد احاديث ديگر را در اين موضوع، بررسي کرد و ما در ادامه مقاله اين احاديث را خواهيم آورد.
باب من الدليل علي أن الخمس لنوائب المسلمين...۳
عنوان اين باب از ابواب خمس اشاره به اين است که خمس براي گرفتاريهاي مسلمين است و متفاوت با ابواب ديگر؛ در عنوان باب بخاري درخواست هوازن ـ به لحاظ اين که پيامبر صلي الله عليه و آله از جانب مادر رضاعي با آنها قرابتي دارد ـ و حلاليت طلبيدن پيامبر صلي الله عليه و آله از مسلمانان را اوّلين دليل نسبت به مالکيت مسلمين بر خمس عنوان ميکند.
پس از آن نويدهاي پيامبر صلي الله عليه و آله به مردم که از فئ، انفال و خمس به آنان عطا کند و سپس عطا به انصار و آنچه از خرماهاي خيبر به جابر بن عبدالله عطا کردند، همه اين امور را دليل ميآورد بر اين که خمس اختصاص به نوائب مسلمين دارد.
پس از عنوان باب، هفت حديث را گزارش ميکند که در حدّ تأمّل و مطالعه نگارنده هيچ کدام ربطي به عنوان اصلي باب که خمس براي مشکلات مسلمين است ندارد، مگر حديث اوّل که به صورت ضمني شايد بتوان از آن مدّعاي ايشان را به دست آورد.۴
1.. همان، ج۴، ص۴۸.
2.. عمدة القاري، ج۱۵، ص۲۵.
3.. صحيح البخاري، ج۴، ص۵۳.
4.. همان، حديث اوّل اشاره به آمدن نمايندگان هوازن، درخواست آزادي اسيران و باز پس دادن اموالشان دارد و اين که پيامبر صلي الله عليه و آله از آنان خواست يکي از دو خواسته را داشته باشند يا آزادي اسيران و يا باز پس دادن اموال و ده شب به آنان مهلت داد که يکي از اين دو گزينه را انتخاب کنند و سر انجام آنان آزادي اسيران خويش را خواستار شدند. پس از آن پيامبر صلي الله عليه و آله ميان مسلمين خطابه خواند و علاقه و نيّت خويش را مبني بر آزادي و برگرداندن اسيران عنوان کرده، البته پيامبر خاطر نشان ساختند كه هر کس دوست داشت به دلخواه و هرکس نيز خواست به صورت مشروط آزاد کند که پيامبر صلي الله عليه و آله در مقابل او عطايي داشته باشد، فرمود نخستين مال که به دست ما برسد، آن را جبران خواهيم نمود. مردم همه داوطلبانه و با طيب خاطر اسيران را آزاد کردند.