در قرن دوازدهم، اسماعيل حقي بروسوي (م1127ق) در روح البيان آنچه را ميآورد، تكيه بر گفتار زمخشري و فخر رازي دارد. وي همچنين مينويسد:
تشابه وصف معاني آيات است، نه و صف آيات؛ به مانند توصيف دالّ است به صفت مدلول.۱
سخنان معاصران در مورد محکم و متشابه
در قرن چهاردهم، با ظهور نوپردازاني چون محمد جواد مغنيه، علامه طباطبايي و آيةالله معرفت ديدگاههاي جديد ارائه گرديد. مغنيه، ضمن تعريف محكم و متشابه، انواع متشابه را ذكر ميكند كه نكات مهم در گفتار اين مفسّر بزرگ به اختصار عبارتاند از: محکم نياز به تفسير ندارد؛ چرا که دلالت آن بر معنا و مقصود، قطعي و روشن است و احتمال تأويل، تخصيص و نسخ در آن نميرود. اين مفسّر انواع متشابه را به صورت زير دستهبندي ميکند:
1. به طور اجمال معناي آن فهميده ميشود؛ مانند: (فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا).۲
2. دلالت لفظ بر چيزي که عقل آن را نميپذيرد؛ مانند عرش به معناي سرير در آيه (ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ).۳
3. لفظ مردد بين دو يا چند معنا مانند قروء، جمع قرء، که بر«طهر و حيض» هر دو اطلاق ميشود در (وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوءٍ).۴
4. لفظ عامّي که شامل برخي افراد ميشود؛ مانند: (وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا).۵
مغنيه در مورد حکم متشابه ميگويد:
حکم متشابه، حکم منسوخ است.۶
به روشني پيداست که مغنيه نيز به همان راهي ميرود که اصوليان رفتهاند و در مورد حکم متشابه ـ که آن را حکم منسوخ خوانده ـ خواسته تا رواياتي را که محکم را به ناسخ و متشابه را به منسوخ تفسير کرده است، توجيه کند؛ چرا که با انواعي که او براي متشابه برشمرده است، نميتواند آيات متشابه را در آيات منسوخ محصور سازد.
1.. روح البيان، ج۲، ص۵.
2.. سوره انبياء، آيه۹۱.
3.. سوره يونس، آيه ۳.
4.. سوره بقره، آيه۲۲۸.
5.. سوره مائده، آيه ۳۸.
6.. الكاشف، ج۲، ص۱۱ ـ ۱۲.