ساز و كار خداوند در معرفت‏ بخشى - صفحه 172

مفروض كه كسى را باور آيد كه امروز عيارى به عرصه دانش عرضه شده كه سابقين و لاحقين و اولين و آخرين را بر آن آگاهى نبوده و سلف و خلف، وام‏دار ابداع شخص نگارنده و يا مربيان فكرى نامرئى وى هستند! اما مشكل بزرگى در اين نگاشته‏ها رخ مى‏نمايد، و آن عدم توجه به معيارهايى است كه امامان عرشى منصب، مكرر به عمق‏باوران گوشزد نموده، و آن‏ها را از فروغلتيدن در ظاهرگرايى و روايت بدون درايت هشدار داده‏اند، به ويژه در مباحث عميق و رفيع توحيد، و در اوج مباحث توحيد، توحيد افعالى و نسبت فعل عبد و رب، و رب و عبد!
نگارنده بايد در اين نسبت توجه مى‏نمود كه هردو نظريه‏اى را كه ايشان، در دو قطب مخالف قرار داده؛ يكى را باطل انگاشته، و يكى را مبنا پنداشته، و كلام معجز نظام اهل‏البيت عصمت، را حمل بر آن نموده‏است، از سوى خود آن پاكان تابناك، مردود اعلام شده، اگرچه ظاهر برخى روايات موهم است كه آنان گاهى آن را و گاهى اين را در كلام خويش راه داده‏اند! حاشا و كلا!
همه سخن اين است كه رجوع بدون معيار به ظواهر وحيانى، وقوع در مهلكه مفاسدى از اين قبيل را به دنبال دارد.
بر هر نگارنده بس لازم است قبل از ابراز نظر خود، به ويژه با آن جزميت و قاطعيّت، و با آن شدّت و حدّت، و به خصوص نگارنده‏اى كه گمان مى‏كند او فقط داراى قوّه‏ى درّاكه عجيب براى فهم آيات و روايات است، نه انديش‏وران نامى پيشين و پسين! اين معيار را كه بر مبناى عقل‏گرايى محض از سوى ائمه عصمت و طهارت به خردمندان ارزانى شده، و چون دُرّ ثمين، بر پيشانى تمدن عقل‏گرايى مى‏درخشد، محور قرار دهد و سپس به ارايه نظر مرضىّ خويش (تفكيك‏گرايان و اقرانشان) و جرح نظر سايران بپردازد.
اين حديث معروف و مشهور را محققى بسان نويسنده‏ى پرتلاش مزبور، نمى‏تواند از امامان طيب و طاهر، نشنيده باشد يا نشنيده بگيرد، وانگهى به تفسير

صفحه از 170