تاييد آن را از سوى روايات ياد آور شده و تأكيد كرده است كه اكثر مفسران همين معنا را از آيه شريفه فهميدهاند. معناى ظاهرى آيه از نظر وى اين است كه خداى تعالى ذريه حضرت آدم عليه السلام را از صلبهاى آنها به مانند ذرّ بيرون آورد، همه آنها را بر حضرت آدم عرضه داشت و از آنها بر ربوبيت خويش پيمان گرفت، سپس آنها را به صلب حضرت آدم عليه السلام برگرداند تا در وقتى كه براىشان مقدر شده، بيرون آيند.
13-3- ايشان پس از طرح نقدها و اشكالهاى سيد مرتضى و طبرسى به اين قول مىگويد:
إلى غير ذلك من الاعتراضات الظاهرة الدفع، الّتي لاينبغي أن تذكر في معارضة خبر من الأخبار.
و ديگر اعتراضاتى كه دفع آنها روشن است و سزاوار نيست حتى در مقابل يك روايت، از آنها ياد شود.
وى در مورد تأويل و توجيه آيه توسط سيد مرتضى و طبرسى مىنويسد:
العجب أنّ هذا المعنى - مع احتياجه إلى التأويل في كلّ ظواهر لفظ الآية ومع عدم اعتضاده بخبر يدلّ عليه كيف خرّجوا عليه و أهملوا ذلك المعنى الأوّل، مع تظافر دلالة الأخبار عليه و كلام المفسّرين.
جاى شگفتى است كه با وجود نياز اين معنا به تأويل در ظهور تمام الفاظ آيه و عدم تأييد آن از ناحيه روايات، چگونه ايشان اين معنا را به زور به آيه بار كرده و به معناى اول - كه روايات فراوان و كلام مفسّران بر آن دلالت دارد - اعتنايى نكردهاند.
13-4- به عقيده او، اخذ ميثاق بر ربوبيت، متعدّد بوده، اما اقرار به ولايت، فقط در عالم ارواح خالص صورت گرفته است. وى در اين زمينه مىنويسد:
وقد أخذ اللَّه سبحانه عليها العهود المكرّرة والمواثيق المغلّظة، بأنّه ربّ وواحد لاشريك له، فأقرّوا عموماً.