انسان در عالم ذرّ آراء و اقوال قرن 11 - 13 - صفحه 129

در آيه شريفه دارند با تمام توان خويش از اعتقاد به ظاهر آيه مى‏گريزند.
6-3- وى در بيان اشكال به ظاهر آيه مى‏گويد: حكمت عهد و ميثاق در عالم ذرّ در آيه به اين صورت بيان شده است كه انسان‏ها در قيامت نگويند ما از اين امر غافل بوديم. حال اگر اقرار در عالم ذرّ ضرورى بوده است، در قيامت مى‏توانند بگويند: «كه چون در عالم ذرّ معرفت ضرورى بود، همه اقرار كردند و پيمان بستند، امّا در اين دنيا از اين معرفت ضرورى خبرى نبود و ما چاره‏اى جز استدلال نداشتيم، پس برخى از ما با استدلال به واقع رسيدند و شمارى به خطا رفتند.» در اين صورت ديگر حجّت خلق بر خدا تمام خواهد بود.
سپس در پاسخ اين اشكال مى‏گويد: ما قبول داريم كه اقرار - با توجه به معرفت - ضرورى بوده است. اما اينكه انسان‏ها در دنيا به آراء و نتايج استدلالهايشان واگذاشته شوند، مورد قبول نيست؛ زيرا معرفت استدلالى در دنيا نيز به معارف ضرورى باز مى‏گردد.
6-4- ايشان در ادامه مى‏نويسد:
و أمّا على اعتقاد أنّ التكليف بالإقرار إنّما هو في العالم الأوّل، وبه تقوم الحجّة على العباد دون الثاني، و انّما وقع التكليف الثانى موكّداً وكاشفاً - عنه كما يشهد له بعض الأخبار فالحجّة على العباد قائمة بلاتكلّف. و بذلك يندفع المحظور الموجب لصرف كلّ من الآية والحديث عن الظاهر منهما. والله أعلم. (16: ج 1، ص 46)
اگر معتقد شويم كه تكليف به اقرار، در عالم اوّل بوده است نه در عالم دوم؛ و با همان تكليف، حجّت بر بندگان تمام شده است؛ و تكليف دوم در دنيا براى تأكيد و روشن كردن تكليف اول مى‏باشد. - چنان كه برخى از روايات هم بر اين مطلب دلالت دارد.- آنگاه حجّت بر خلق، بدون هيچ زحمت و تكلّفى تمام است. در اين صورت، اشكالى كه موجب رفع يد از ظاهر آيه شريفه و روايات بود، از بين مى‏رود. و خداوند داناتر است.

صفحه از 142