چهار نكته درباره قرآن‏ - صفحه 25

اكنون دو وجه اثباتى بيان مى‏شود.

وجه اوّل‏

گفتيم كه قرآن منحصر به ظاهر آن نيست، بلكه باطن آن يعنى علوم اهل بيت را نيز در بر دارد، چنان كه خداوند به پيامبرش فرمود:
علّمك ما لم تكن تعلم. (نساء (۳) / ۱۱۳)
قرآن، معلّم پيامبر و اهل بيت است. نتيجه علم ظاهر و باطن قرآن، در يك نگاه جامع، شامل صدها عنوان است، مانند: اخبار غيبى، قصص، حكمت الهى، حكمت طبيعى و رياضى و عملى، حقايق عوالم گذشته و حال و آينده، مبدأ و منتهى و تحوّلات اصناف و انواع و جواهر و اعراض و...
چنين كلامى با چنين جامعيّتى صادر نمى‏شود مگر از كسى كه محيط به اين همه علوم باشد، كه اين محيط، منحصر به خدا است. احاطه گسترده، از ازل تا ابد، قبل از خلقت ممكنات تا بعد از فناى كلّى موجودات، فقط در مورد خدايى مصداق مى‏يابد كه خود، اين همه را آفريده است.
دقّت شود! كلام هركسى در حدّ رتبه وجودى خود اوست. كلام مردم، در حدّ رتبه محدود خودشان است. وجود امكانى در رتبه وجود و وجوبى نمى‏آيد.
نسبت ممكن به واجب و مخلوق به خالق، نسبت عدم به وجود و صفر به رقم است. همين‏گونه است نسبت كلام مخلوق به كلام خالق.
كلامى كه مفادش احاطه بر تمام عوالم و علوم لايتناهى باشد، كلام خدايى است كه خالق آن عوالم و محيط بر آن علوم است. لذا بديهى است كه اگر تمام مخلوقات - انس و جنّ و ملائك - گرد هم آيند، نمى‏توانند مانند قرآن بياورند. چون كلام اينها كلام ممكن است و هرگز به رتبه كلام واجب نمى‏رسد.

وجه دوم‏

حال ببينيم كه آيا انس و جنّ و ملائك، بر اين كار، اجتماع كرده‏اند يا خير؟

صفحه از 27